۱۹ پاسخ

درسته تو این مسیر که هستیم این طفلک ها به اراده ما اومدن ما خواستیم که اومدن ما ارزو کردیم که اومدن حق نداریم که ناامید و خسته بشیم حق نداریم حتی اگه خسته شدیم باید کوله بار خستگیمونو پشت نقاب لبخند قایم کنیم بچه ها نباید بفهمن ما خسته ایم همه میگن حق پدرو مادر همه میگن به پدر و مادر احترام بذار اذیت نکن اما ی بار از حق اولاد خرف نمیرنن عزیزان من میگم این بچه ها به کردن ما حق دارن ما خواستیم پس با تمام قوا با تمام وجود با تمام نیرو حواسمون به خودشون زندگیشون ایندشون باشه.

حرف دل تک تک ما مادرا🥹😘

خیلی حرف هاییی که میزنی به دلم میشینه،غم عجیبی می‌ریزه تو دلم و خودمو جات می‌زارم...

عزیزم .دقیقاهمینه🥺😭😭😭

ای جانم❤️

الان ناله میکنیم ی روز هم میرسه ک دلمون برای این روزها تنگ شده

چ متن قشنگ و پر مفهومی عزیزم🥲😊

واقعا منم خسته شدم کیه درک کنه

قطعا تو بهترین مادری برای بچت

اولش فکر کردم داری گلایه میگنی از بچ دلم گرف

لایک داری عزیز

❤️❤️❤️❤️

عزیزم خیلی خوب نوشتی 😢

خدا حفظش کنه عزیزم 💙 چقد حرفات حرف دل من بود

چه قشنگ گفتی😍 دقیقا ما هم به اندازه سن بچه هامون مادر شدیمو داریم یاد میگیریم روز به روز مادر بهتری باشیم ولی خب ما هم انسانیم به جاهایی کم میاریم ولی عشق مادری عشق به همسر و زندگیمون سرپا نگهمون میداره

چقدر قشنگ گفتی بعضی شدم🥺🥺🥺

واقعا عزیزم من هرلحظه و همین الان تو مرز جنون هستم اینور تر نمیام
ولی خب بچه چیز عجیبیه

چه متن قشنگی...خداقوت بهت عزیزم

🥲🥲🥲🥲

سوال های مرتبط

مامان 🌸m.m🌸 مامان 🌸m.m🌸 ۱۵ ماهگی
مامان کوچولو بچه🧸 مامان کوچولو بچه🧸 ۱۳ ماهگی
به وقت یک سالگی 🩵🩵
پسر کوچولوم چند روز مونده به تولد یکسالگیت
یک سالی که هم سخت بود هم شیرین من با هر بار مادر شدن قوی تر شدم
با وجود شما ها چیزهایی تو خودم پیدا کردم که هیچ وقت فک نمیکردم بتونم انقد راحت تحمل شون کنم باهاشون کنار بیام
یک سال گذشت و تو وروجک خونمون با این که کوچولو ترین عضو خونه بودی ولی خیلی چیزها را بهم یاد دادی
یاد دادی میشه تو اوج گریه خندید میشه میشه حواست به همه چیز بود میشه عشق داد با یه لبخند خستگی از تن خسته بیرون کرد
از کجا با تو بودن بگم پسر گلم وقتی میبینی آجی ناراحت هر جا خونه باشی خودت بهش می رسونی سرت میذاری رو پاهاش یا از اون چشمک زدن هات که دل همه مون ضعف میره باهاش 😋😋😋
جانان مادر تو برایم طعمی دیگر می‌دهی ،تو همان شکوفه های بهاری ،تو همان شربت خنک وسط تابستانی ،تو همان لذت راه رفتن روی برگ های پاییزی که صدای خش خشش آرامت می‌کند، تو همان قهوه وسط سرمای زمستانی ، همان آخيش بعد از خستگی کاری ،تو همان لذت شیرینی که نمی شود بت هیچ چیز معامله کرد ....
یک سال گذشت یک سالی که دیگر هیچ وقت تو به آن روزهایش برنمیگردی روزهایی که نمی دانم برایت مادر خوبی بودم یا نه اما تمام تلاشم را کردم تا در آغوشم باشی تا حس بودنم آرامت کند و تو لحظه ای نترسی 💓💓💓💓
آرام مادر می خواهم بدانی هر لحظه خدا را شکر میکنم برای بودن تو و خواهرت می خواهم بدانی شما تمام امید من و‌بابا هستید 👨‍👩‍👧‍👦
شکر برای بودن شما 🩷🩵🩷🩵
الان که برایت می نویسم تو کنارمی و میون اون همه اسباب بازی ،،برس مو برداشتی داری بازی میکنی جوجه کوچولوم 😅😅😅
اولین هدیه آجی وقتی فهمید داری میای کنارمون 🩷🩵🩷🩵
مامان نیلرام 🤍🥹 مامان نیلرام 🤍🥹 ۱۲ ماهگی
مامان نیلا‌ 🍓🍬 مامان نیلا‌ 🍓🍬 ۱۴ ماهگی
این روزا معمولا کمتر حرف میزنم و بیشتر تو خودمم
خودمم دقیق نمیدونم چی باعث میشه که یهو انقد از همه چی خسته باشم
چند روزی میشه که هربار شروع میکنم به نوشتن نه تنها عصبی تر میشم بلکه خط دوم به سوم نرسیده ذهنم جمع نمیشه تا این همه کلمه و جمله ای که تو مغزم وول میخوره رو یادداشت کنم

این روزا از عشق مادری لبریزم  و از خودم بیزار
از ثانیه های بودن با دخترکم لذت میبرم و از دیدن خودم حتا تو آیینه رنج میبرم
ذهنم پر از حرفِ ، پر از شکایت و شکر گذاریِ
پر از خدایا شکرت و خسته شدمه

کارای روزانه‌ی خونه تقریبا تو هیچ شرایطی تمومی نداره
تو از همیشه کلافه تر و غرغرو تر شدی
کارای خونه از همیشه بیشتر شده
و توان من از همیشه کمتر

حالا این وسطا برای بار هزارم رژیم و ورزش رو استارت زدم
کاش بتونم از شر این اضافه وزن راحت شم

خستگیای روح و‌جسمم از شکلی به شکل دیگه در میان
و این بین من انقدر ضعیف و زود رنج و کم طاقت شدم که حتا وقتی یه تایمی از روز وقت برای استراحت دارم ، عذاب وجدان میگیرم که چرا استراحت کردم :))

از هیچ چیزی که مربوط به خودم میشه راضی نیستم و این بیشتر از هرچیزی عذابم میده
قلبم سنگین شده
باید حتما گریه کنم ، اما نمیدونم چرا وقت اونم دیگه ندارم .....

فقط وجود توعه منو سرپا نگهداشته مامانی
جان در تنم
خون تو رگام
نیلای من❤️🤍