به وقت یک سالگی 🩵🩵
پسر کوچولوم چند روز مونده به تولد یکسالگیت
یک سالی که هم سخت بود هم شیرین من با هر بار مادر شدن قوی تر شدم
با وجود شما ها چیزهایی تو خودم پیدا کردم که هیچ وقت فک نمیکردم بتونم انقد راحت تحمل شون کنم باهاشون کنار بیام
یک سال گذشت و تو وروجک خونمون با این که کوچولو ترین عضو خونه بودی ولی خیلی چیزها را بهم یاد دادی
یاد دادی میشه تو اوج گریه خندید میشه میشه حواست به همه چیز بود میشه عشق داد با یه لبخند خستگی از تن خسته بیرون کرد
از کجا با تو بودن بگم پسر گلم وقتی میبینی آجی ناراحت هر جا خونه باشی خودت بهش می رسونی سرت میذاری رو پاهاش یا از اون چشمک زدن هات که دل همه مون ضعف میره باهاش 😋😋😋
جانان مادر تو برایم طعمی دیگر می‌دهی ،تو همان شکوفه های بهاری ،تو همان شربت خنک وسط تابستانی ،تو همان لذت راه رفتن روی برگ های پاییزی که صدای خش خشش آرامت می‌کند، تو همان قهوه وسط سرمای زمستانی ، همان آخيش بعد از خستگی کاری ،تو همان لذت شیرینی که نمی شود بت هیچ چیز معامله کرد ....
یک سال گذشت یک سالی که دیگر هیچ وقت تو به آن روزهایش برنمیگردی روزهایی که نمی دانم برایت مادر خوبی بودم یا نه اما تمام تلاشم را کردم تا در آغوشم باشی تا حس بودنم آرامت کند و تو لحظه ای نترسی 💓💓💓💓
آرام مادر می خواهم بدانی هر لحظه خدا را شکر میکنم برای بودن تو و خواهرت می خواهم بدانی شما تمام امید من و‌بابا هستید 👨‍👩‍👧‍👦
شکر برای بودن شما 🩷🩵🩷🩵
الان که برایت می نویسم تو کنارمی و میون اون همه اسباب بازی ،،برس مو برداشتی داری بازی میکنی جوجه کوچولوم 😅😅😅
اولین هدیه آجی وقتی فهمید داری میای کنارمون 🩷🩵🩷🩵

تصویر
۳ پاسخ

خدابراهم حفظتون کنه
پایدار باشید و سلامت
تولد گل پسری مبارک

تولدش مبارک عزیزم نمدونم چرا اشکم دراومد خوندم شاید بخاطراینک حس میکنم من مادرخوبی نیستم 😭🥺

ممنون قشنگم همچنین عزیزان شما

سوال های مرتبط

مامان سلدا💜آسیه مامان سلدا💜آسیه ۱۵ ماهگی
دختر عزیزم لحظه هایی که صدای خنده های تو، تو خونه مون می پیچه انگار دارم از خوشحالی پرواز می کنم. می خوام همیشه شاد ببینمت عزیزم و برای شادی تو هر کاری می کنم

هر روز که از خونه بیرون می رم به این فکر می کنم که چه کاری می تونم انجام بدم که تو خوشبخت تر باشی، تمام تلاشی که می کنم برای اینه که تو بهترین ها رو داشته باشی

هیچ وقت حتی ذره ای از این حس عاشقانه ای که به تو دارم کم نمیشه عشق همیشگی من تو بزرگ ترین بهانه ی زندگی هستی

دختر مهربونم، لبخندت تمام خستگی های دنیا رو از بین می بره

وجود تو دخترم منو به زندگی دلگرم می کنه

عزیزترینم تمام احساسات خوب دنیا را زمانی تجربه کردم که تو به دنیا اومدی

شادی و خوشبختی من، قلب من برای تو می تپه، تو مفهوم زندگی منی

ممکنه سال ها بگذره، من پیر شده باشم و تو بزرگ، اما چیزی که هیچ وقت تغییر نمی کنه عشق من نسبت به توئه دختر قشنگم

بمونه به یادگار 1404/3/7
خدای خوبم بخاطر وجود دختر قشنگم سلدا پرنسس کوچولوم آسیه شکرت😘🌿
مامان نیکا جون مامان نیکا جون ۱۶ ماهگی
نیکای من
یکسال با همه شیرینی ها و سختی هاگذشت
یک ساله که شدی
🩷قلب خونمون 🩷
🌺گل تو گلدون🌺
آخه من هرچی از زیباییت بگم کم گفتم دختر نازم نیکای من ضربان قلبم وقتی برای اولین بار دیدمت انگار هزاران ساله عاشقتم و مادرتم و هیچوقت از مادری کردن برات خسته نمیشم
من و بابا و داداش طاها خیلی دوستت داریم و همیشه به این فکر میکنیم که زندگی قبل از تو برامون معنی نداشت
البته که زندگی برای من از وقتی اولین بار مامان شدم معنی گرفت وقتی اولین بار صدای یه پسر کوچولو تو خونم پیچید
الان هم که برای بار دوم مادر شدم و با وجود تو دختر کوچولوی نازم کامل تر شدم و خدارو شکر میکنم بابت بودن تون وجودتون و نفساتون 🌈
مادرشدن برام تجربه ی قشنگی بود و اگه هزار بار دیگه هم به دنیا بیام میخام مادر شما دوتا فرشته ی قشنگم باشم
🩷💕تولدت مبارک هستی من داروندارم 🩷💕
۱۴۰۴/۱/۲۷
این متن دلنوشته ای برای دخترکم بود که هرروز و هرثانیه باخودم تکرار میکنم و هرلحظه بابت وجود بچه هام خدارو شکر میکنم💝
مامان علی جون مامان علی جون ۱۴ ماهگی
علی جان دلم، اولین تولدت مبارک عمر مادر...🎂❤️🎂❤️🎂
پسرکم باورم نمیشه که یکسال گذشته...
یکسال از اولین لحظه ای که صدای گریه ات رو شنیدم،اون لحظه ای که دنیا ایستاد و تو شدی همه زندگیم
علی جانم❤️تو فقط یه بچه نیستی...
تو دلیلی هستی برای نفس کشیدنم،برای بیدار شدن،برای ادامه دادن...
با اومدت قلب من شکل تازه گرفت
پر شد از چیزی که هیچ وقت با هیچ کلمه ای نمیتونم تعریفش کنم،یه عشق خالص،یه وابستگی بی مرز،یه آرامش عجیب که فقط و فقط وقتی توی بغلمی میتونم حسش کنم.
یکسال پر از لحظه هایی بود که با اشکم با لبخند قاطی شد...
وقتی اولین بار خندیدی،وقتی اولین بار بهم نگاه کردی،وقتی اولین بار دستت رو دور انگشتم حلقه کردی...
تو بزرگ شدی جان دلم ولی منم با تو بزرگ تر شدم ،قوی تر شدم،عاشق تر شدم...
نمیدونی هر شب قبل خواب چقدر میبوسمت و تو به این کار عادت کردی و با بوسه های من خوابت میبره،چقدر بعد خواب نگات میکنم و از خدا تشکر میکنم که تو رو بهم داد...
که صدای نفس هات شد امن ترین موسیقی شبهام...
که بوی تنت شده آرامبخش تمام خستگیهام...
علی کوچولوی من❤️
امروزم تولد توئه🎂
اما انگار هدیش رو من گرفتم
خودت رو،وجود نازنینت رو،عشقی که تا همیشه توی قلبمه
تولدت مبارک پاره تنم😍
هر سال،هر روز،هر لحظه بیشتر از قبل عاشقت میشم و دوست دارم

بمونه به یادگار با یک روز تاخیر
چون من و علی جانم دیروز سخت مریض بودیم و امروز بهتریم
خداروشکر
مامان mamo مامان mamo ۱۲ ماهگی
نازنین پسرم! همین که تو را دارم، بهترین هدیه دنیا را دارم…

تو را در آغوش می‌گیرم. گوشم را روی قلبت می‌گذارم و از صدای تند و منظم آن آرامش می‌گیرم. یاد شب‌ها و روزهایی می‌افتم که این صدا را از درون وجودم احساس می‌کردم. چه شیرین بود آن‌وقت و چه شیرین‌تر است حالا.

تو بوی بهشت می‌دهی. شب‌ها گاهی بی‌تابی می‌کنی و من فکر می‌کنم دوری از بهشت است که بی‌تاب‌ات می‌کند. آشنایان گریه‌ات را به دل درد ربط می‌دهند و می‌گویند همه نوزادان این‌گونه هستند. آنها دلداری‌ام می‌دهند. اما من غصه می‌خورم که مجبورم صداهای ناله‌مانند ضعیفی که از گلویت خارج می‌شوند را بشنوم. از دیگران پنهان می‌کنم اما خودم هم همپای ناله‌های کوچک تو اشک می‌ریزم.

پسرکم! نمی‌خواستم دلنوشته غمگین بنویسم. پس بگذار از لحظه‌های شادی که با هم داریم بگویم؛

وقتی از خواب برمی‌خیزی، چشمانت را نیمه باز می‌گذاری و من با شوق رنگ چشم‌های تو را با رنگ چشم‌های خودم و پدرت مقایسه می‌کنم. وقتی خواب هستی شکل بینی و گوش‌هایت را مقایسه می‌کنم و از این مقایسه هر روزی لذت می‌برم.

گاهی خمیازه می‌کشی و زبانت را که از شیر سفید شده از از دهانت بیرون می‌آوری، بعد یک‌دفعه می‌خندی. آن‌وقت دیگر هیچ آرزویی ندارم. فقط می‌خواهم کنارت باشم.

بگذار از احساسات دوگانه‌ام هم برایت بگویم. گاهی دوست دارم زمان در همین لحظه متوقف شود، من باشم و تو که آرامی و می‌خندی و دست و پای کوچکت را حرکت می‌دهی اما گاهی دلم می‌خواهد بزرگ شدن تو را هرچه زودتر ببینم.
تولد یک سالگی‌ات مبارک عشق مامان🎂🍰🎂🍰