دختر عزیزم لحظه هایی که صدای خنده های تو، تو خونه مون می پیچه انگار دارم از خوشحالی پرواز می کنم. می خوام همیشه شاد ببینمت عزیزم و برای شادی تو هر کاری می کنم

هر روز که از خونه بیرون می رم به این فکر می کنم که چه کاری می تونم انجام بدم که تو خوشبخت تر باشی، تمام تلاشی که می کنم برای اینه که تو بهترین ها رو داشته باشی

هیچ وقت حتی ذره ای از این حس عاشقانه ای که به تو دارم کم نمیشه عشق همیشگی من تو بزرگ ترین بهانه ی زندگی هستی

دختر مهربونم، لبخندت تمام خستگی های دنیا رو از بین می بره

وجود تو دخترم منو به زندگی دلگرم می کنه

عزیزترینم تمام احساسات خوب دنیا را زمانی تجربه کردم که تو به دنیا اومدی

شادی و خوشبختی من، قلب من برای تو می تپه، تو مفهوم زندگی منی

ممکنه سال ها بگذره، من پیر شده باشم و تو بزرگ، اما چیزی که هیچ وقت تغییر نمی کنه عشق من نسبت به توئه دختر قشنگم

بمونه به یادگار 1404/3/7
خدای خوبم بخاطر وجود دختر قشنگم سلدا پرنسس کوچولوم آسیه شکرت😘🌿

تصویر
۲ پاسخ

ای جان ماشالله خدا نگهدارشون باشه

عزیزم خدا حفظشون کنه برات❤

سوال های مرتبط

مامان امیرمحمدجانم😍 مامان امیرمحمدجانم😍 ۱۳ ماهگی
❤️تولد یک سالگی پسر قشنگم با۲۳ روز تاخیر ❤️ امیرمحمد جانم تو باید ۲تیر به دنیا می یومدی اما خیلی عجله داشتی و۲۰روز زودتر در ۳۶هفتکی در تاریخ ۱۴۰۳/۳/۱۲ پابه دنیا گذاشتی دقیقا ۲ روز قبل از تولدم خواست خدا بود که می خواست تو رو به من هدیه بده وتو بشی بهترین هدیه تولد تموم عمرم امید وارم سالیان سال تولدمون رو با هم جشن بگیریم ❤️ساعت ۲شب حالم بد شد و فشارم رفت بالا ومجبور شدیم بریم بیمارستان و منو بستری کردن اورژانسی به اتاق عمل رفتن و تو ساعت ۷صبح روز شنبه به دنیا اومدی وقتی پرستار تورو آورد پیشم صورتت نرمت رو گذاشت روی صورتم ومن بوست کردم بوی بهشت می دادی و اون لحظه بهترین لحظه عمرم بود اما این خوشی دوامی نداشت چون زردی داشتی و باید بستری می شدی و همون جا بود که فهمیدن پلاکت خونت پایین هست و اورژانسی بردند ان ای سی یو هنوز صدای گریه هات پشت در ان ای سی یو تو گوشمه که پرستارا داشتن برات رگ می گرفتن بمیرم برات مادر که تو درد می کشیدی ومن هیچ کاری نمی تونستم بکنم فقط باید تحمل می کردم خدا کنه هیچ مادری تو این موقیعت قرار نگیره همون جا پشت در با دل شکسته تو رو نذر علی اصغر امام حسین کردم و گفتم اگر خوب بشی یه سال باهم پیاده روی اربعین بریم کربلا ان شالله امام حسین بطلبه با هم بریم ،من هر دو ساعت یه بار می تونستم ببینمت بوت کنم بهت شیر بدم هر وقت می یومدم پیشت تو رو بدون لباس زیر نور با چشم بسته که یه عالمه سیم بهت وصل بود قلبم آتیش می گرفت دوست داشتم بغلت کنم از بیمارستان فرار کنم اما نمی تونستم چون باید خوب می شدی ....ادامه در تایپ ها می نویسم
مامان زندگی مادر مامان زندگی مادر ۱۲ ماهگی
خدایا من واقعا نمی دونم چیکار کنم
شوهرم خیلی آزار روحی روانی میده بهم
مثلا امشب بهم می گه فردا می خوام یه کاری رو برم
منم گفتم نمی خواد بری
بعد بلند بلند حرف میزنه نمی گه بچه خوابه خودم هم چشمام خسته بود
دوباره می گه درست بگو برم یت نرم
بعد من می گم نه نمی خواد بری
دوباره می پرسه
بخدا خیلی روحی روانی داغونم کرده
به شدت دارم کم میارم خیلی سخته با همچین مردایی زندگی گردن
اصلا آدم خوبی نیست
بخدا نمی دونم باهاش چیکار کنم
حتی مس خواستم به خانوادم بگم که خیلی اذیتم می کنه تو خونه
اما گفتم خانوادم که اصلا طلاق رو قبول نمی کنن
پسرم هم گفته داره خیلی کوچولوئه تازه پسرم تشنج های بدون تب داره
باید سرساعت دارو بخوره و همه چیش به موقع باشه
باهمه وجود ایم مرد هم به شدت منو اذیت می کنه
هر کاری بهش می گم انجام نمیده
مثلا خودش شام می خوره
پسرم هم دائم گریه می کنه نمیزاره من غذا بخورم
همیشه ناهار و شام من نمی تونم بخورم
چون شوهرم خودش غذاشو می خوره میره
دیگه حتی برای چند دقیقه بچه رو نگه نمی داره
واقعا این حجم از بی رحمتش تو خونه رو نمی دونم چیکار کنم
بدگویی منو خانوادم رو میره به پدرومادر می کنه
منو پیش خانوادش بی نهایت بد می کنه
واقعا من چیکار کنم تو رو خدا بگید😭😭😭😭😭
مامان کوچولو بچه🧸 مامان کوچولو بچه🧸 ۱۲ ماهگی
به وقت یک سالگی 🩵🩵
پسر کوچولوم چند روز مونده به تولد یکسالگیت
یک سالی که هم سخت بود هم شیرین من با هر بار مادر شدن قوی تر شدم
با وجود شما ها چیزهایی تو خودم پیدا کردم که هیچ وقت فک نمیکردم بتونم انقد راحت تحمل شون کنم باهاشون کنار بیام
یک سال گذشت و تو وروجک خونمون با این که کوچولو ترین عضو خونه بودی ولی خیلی چیزها را بهم یاد دادی
یاد دادی میشه تو اوج گریه خندید میشه میشه حواست به همه چیز بود میشه عشق داد با یه لبخند خستگی از تن خسته بیرون کرد
از کجا با تو بودن بگم پسر گلم وقتی میبینی آجی ناراحت هر جا خونه باشی خودت بهش می رسونی سرت میذاری رو پاهاش یا از اون چشمک زدن هات که دل همه مون ضعف میره باهاش 😋😋😋
جانان مادر تو برایم طعمی دیگر می‌دهی ،تو همان شکوفه های بهاری ،تو همان شربت خنک وسط تابستانی ،تو همان لذت راه رفتن روی برگ های پاییزی که صدای خش خشش آرامت می‌کند، تو همان قهوه وسط سرمای زمستانی ، همان آخيش بعد از خستگی کاری ،تو همان لذت شیرینی که نمی شود بت هیچ چیز معامله کرد ....
یک سال گذشت یک سالی که دیگر هیچ وقت تو به آن روزهایش برنمیگردی روزهایی که نمی دانم برایت مادر خوبی بودم یا نه اما تمام تلاشم را کردم تا در آغوشم باشی تا حس بودنم آرامت کند و تو لحظه ای نترسی 💓💓💓💓
آرام مادر می خواهم بدانی هر لحظه خدا را شکر میکنم برای بودن تو و خواهرت می خواهم بدانی شما تمام امید من و‌بابا هستید 👨‍👩‍👧‍👦
شکر برای بودن شما 🩷🩵🩷🩵
الان که برایت می نویسم تو کنارمی و میون اون همه اسباب بازی ،،برس مو برداشتی داری بازی میکنی جوجه کوچولوم 😅😅😅
اولین هدیه آجی وقتی فهمید داری میای کنارمون 🩷🩵🩷🩵