۱۸ پاسخ

بلههه دقیقا وضع ماهم همینه

دقیقا‌همینن

یعنی ببخشید بعد چند ماه اومدیم رابطه داشته باشیم هر بار بعد رتبطه رفتم دستشویی دوش بگیرم از ترس اینکه صدا نیاد بیدار شه یعنی زجه زجهههه انگار بو میکشه نیستم یعنی حالم از هر چی رابطه س بهم میخوره نه کیفیت داره نه هیچی 😬

وای دقیقا پسر منم چند روزه همینجور شده

خیلی وقته 🥲

بله منم همینم

بله همینطوره به سختی به کارهام میرسم حتی سرويس بهداشتی هم نمیتونم برم ولی اشکال نداره این روزا هم تموم میشه روزای قشنگیه🐣

خودت شیر میدی؟

دقیقا منم اینجوریم

ماهم دقیقا تو همین موقعیت هستیم🤦‍♀️

همه بمن میگن وابسته کردی
ایا من تربیت بلد نیستم😭😭

برامام همینه دقیقا،فک کردم تنهام البته دختر من ازاول همین بود بعضی روزا شدیده بعضی روزا بهتر

مال منم اینجوریه جوری عادت کرده شبا تو بغلم میخوابه وگرنه نمیخوابه 🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

اره پسرمنم دقیقا دوروزی هست اینجوری شده .یجوری گریه میکنه‌فک‌میکنی ضربی چیزی خورده ...

دقیقا پسرم اینجوری شده فکر کردم شاید ترسیده

اخ که دلم خونه روانم بهم ریخته

وای وای دقیقا همین الان تو همین شرایطم

فک کردم فقط من این مشکلو دارم

سوال های مرتبط

مامان ارسلان مامان ارسلان ۹ ماهگی
بریم واسه عکاسی ۹ ماهگی😍
اما نکته جالب در مورد اضطراب جدایی
گهواره تازه توی ۹ ماهگی اسم اضطراب جدایی آورده
اما واسه من از ۷ ماهگی شروع شد و خداروشکر الان تموم شد
دوماه سخت و طاقت فرسایی بود.طوری که مسواک زدن یا شونه کردن مو یا یه سرویس رفتن بدون گریه شد آرزو
خیلی شدید بود طوری که هر کسی جای من بود شاید کم میاورد و مینوشت اه... خسته شدم از این زندگی...
اما نکته جالب اینه که هر چی بیشتر مایه بذاری در این دوران نتیجه بهتری میگیری.
ناهار پختن و تمیزی خونه دیگه اولویت من نبود.صرفا بودن کنار فرزندم و آرامش و امنیت دادن بهش تمام اولویت من بود.
ناهار شده بود تخم مرغ و سیب زمینی ابپز و چیزای به شدت ساده.چون واقعا یک دقیقه هم نمیذاشت تنهاش بذارم و طوری گریه میکرد انگار چی شده...
اگه خواب بود آشپزی میکردم.
به شوهرم گفتم که الان اولویت ما شکم خودمون نیست.
خداروشکر که اون دوران سخت تمام شد ..هر چی بیشتر کنارش بمونی زودتر تمام میشه و به امنیت خاطر میرسه😍