۱۲ پاسخ

من در مورد خوراک پسرم با کسی از اول شوخی نداشتم. الانم همه هرچی میخوان بدن یاد گرفتن ازم اجازه بگیرن چون خیلی جدی میگم ن

ناراحت بشن سلامتی بچت مهمه یا ناراحتی اونا

وا عزیزم چرا هیچی نمیشه از الان قند بدی نزار یا ب شوهرت یاد بده بگو بهشون بگه ندن من شوهرم خیلی حساس حتی خودم چیزی ک بد باش میگم ن ندین بهش

من اصلا رو نمیدم میدونن بدمون میاد نمیدن

بهشون بگید همینه بچه هاتون و نسلاشون انقدر عقده ای و پرآسیب شدن دیگ

پسر من تا میرسه پایین خونه مادرشوهرم، ی استکان چای را قند میندازه با بيسکوئيت میده ب بچه، هزار دفعه گفتم ندید اصلا گوش نمیده
وقتی من میخوام غذا بدم بهش همش میگه کم بده،زیاد نده،مریض میشه،اسهال میشه، شکمو میشه، نمیذاره ب بچم غذا بدم،دیوونه شدم از دست اینا

مادر شوهر منم به بچم آب قند میداد به شوهرم گفتم بهش گفت دیگه نداد

دخترا میگم من تازگیا شیر میدم نوک سینم درد میکنه گاهن هم خود سینم خود ب خود درد میاد ولی نوکش بیشتر وقتی شیر مدم

وای ب بچع من بیسکوییت میدن
دیوونه شدم از بس گفتم
پسرم دیگه غذا نمیخوره از بس اینارو دادن

اصلا گوش،نمیدن میگن هیچی نمیشه

گوش نمیدن حرفم

به جهنم که ناراحت میشن
بچت مهمه یا اونا

سوال های مرتبط

مامان 🤩ویهان🤩باران مامان 🤩ویهان🤩باران ۱۴ ماهگی
بچه ها خیلی عذاب وجدان دارم نمی‌دونم چرا من از بچه هام ب موقع دفاع نمیکنم الان اعصابم خورد شده بچه داداشم تب داشت اومده وسط بچه هامون نشسته زنداداشم نمیگه بلنشو دوربشین اونوقت پسر من آب دماغش بالا کشید وای ویهان مریض شدی فاصله بگیرین میگه پسرمن سرما خورده علایم دیگه نداره امشب پسرم بی‌حال میگه سردردم یبار بچه هام مریض بودن دکتر بردم روز دوم دارو میدادم خوب شده بودن اونا اومدن بچشون مریض شد حالا گله کرده چرا ب ما نگفت نیا اومدن در حیاط بگم نیا بالا بچه هام مریضن هم ناراحت میشد اومدن ناراحت میشن خیلی خود خواهن فقط میگن ما ادمیم بقیه آدم نیستن خیلی بدم میاد از اخلاقش داداش منم عین خودش شده قبلاً خیلی ویهانو دوست داشت جدیدا باهاش بد شده پسرت به طرف باباش رفته با پسرم سرد هرچی هست بچه منه چی بگم فوری گله میکنن بوش هم ک خیلی بهش رو دادن جواب بزرگترارو میده این بچه های مارو هم میزنه مامانش دزدکی قند تو دلش آب میشه بچه های ما هم بی عرضه
مامان ارسلان پناه مامان ارسلان پناه ۱۳ ماهگی
خاهرشوهرم ی دختر داره هرجااا بره باید خرید کنه ب یچی دوچی هم قانع نیس ازهرچی بهترین وگرون ترین وبرمیداره...بعد هیچی هم خوشحالش نمیکنه ولی انگار عادت داره ک باید بخره
ما باخاهرشوهر رفته بودیم بیرون دخترش ابرومونو برد هرمغازه ای میرفتیم کلی وسیله ولباس وجینگولیجات برمیداشت اگ خاهرشوهرم میگف ن هرچی دهنش میومد ب خاهرشوهرم میگف ...ولی پسر من اول براش ی بستنی گرفتم همون خورد دیگ هیچی نگف حتی بستنیم نگف میخام من خودم براش گرفتم بعدم ی سمبوسه پیتزای براش گرفتم چون میدونسم دوس داره کلیم خوشحال شد ولی حتی برانگاه کردنم دست ب چیزی نمیزد بعد دختر خاهرشوهرم هی میرفت برمیداش میزاش رومیز موقع حساب کردن خاهرشوهرم میگف اشتباه شده میگف دخترتون اینا اورده اینم دیگ روش نمشد بزاره کنار مجبوری میخرید... بعد هی ب پسر منم میگف این خوراکی مخصوص هشت نه ساله هاس تو کوچولویی ب درد تو نمبخوره... (پسرمن شش سالشه) بعد باز میگف خانوم ما گفته فقط باید کوله پشتی ولوازم تحریر لبوبو بگیرید وگرن راتون نمیدم مدرسه و...پسرمنم هی میپرسید مامان راسته اینی ک مهدیس میگ؟؟هی منم مبگفتم ن مامان اون میخا لج تورو دربیاره اگ چیزی میخای بگو تا برات بخرم میگف ن بستنی خوردم سمبویه ام خوردم چیزی نمیخام دیگ ...
خاهرشوهرم همش مبگف خش بحالت بااین بچت 🤕چ بده بچه اینجوری باشه اخلاقش ی فامیل داریم اونم میگف یدف رفتم خیتبون پسرم گیر داد ب ی چی ک باید بخری وسط خیابون ایقد گریه کرد خودشو ومنو زد ابروم برد پولمم کم بود اخر زنگ زدم ب شوهرم سریع کارت ب کارت کرد رفتم براش گرفتم تا ولم کرد.بنظر من ب تربیت خانواده ربط داره وگرن چرا بچه من اینجوری نمیکنه...