۱۳ پاسخ

بنظرم عادیه و شاید بخاطر اینه ک مادر ها رو بیشتر از بقیه میبینن الان پسر منم ب باباش خیلی وابستس و رفتارای عجیب میکنه حتی براش گریه میکنه بنظرم دلیلش اینه ک اونا رو کم میبینن و ما براشون عادی هستیم چون همش جلو چشمشونیم

دختر من با مادر خودم خیلی احساس وابستگی دارند این رفتارها رو معمولا خونه مادرم میبینم

باید زیاد بغلشون کنی و نوازششون کنی تو خونه

پسر منم دقیقا همینطوره جایی میریم اصلا نمیتونم کنترلش کنم و بدتر از همه اینکه بقیه فکر میکنند مادر بدی هستیم که بچه هامون بقیه رو ترجیح میدن🫠🫠

سخت نگیر.من رو دخترم خیلی حساس بودم و حتی داعم گریه میکردم شوهرم می‌خندید.ولی آلن آرزومه پسرم ببرن نگه دارن😅

آره دختر منم اینجوری شده.منم مثه شما خیلی اذیت میشدم واس همین رفتم روانشناس کودک گفت تو یه سنی اکثرا اینطور میشن نگران نباش فقط شما آروم همیشه باهاش حرف بزن و محبت داشته باش.تازه شما میگی سمت خونواده خودت میرن من دخترم جذب آدمای غریبه میشد!!!این دیگ واقعا دردناکتره‌.حالا مادربزرگ و باباش یه چیزی بلاخره هم خوناش هستن و دوسش دارن ولی غریبه ها دیگ!!!خدایی منم خیلی داغون بودم این صحنه رو میدیدم😢ولی از موقعی مشاور گفت خیلی آرومتر شدم خداروشکر الانم کمتر شده اون حرکاتش که سمت دیگران میرفت

مشکلات شما ارزوی ماست،،، کاش اینم ب کسی غیر من بچسبه😂🤦🏼‍♀️

عزیزم خودت حساس شدی یه رفتاری کردن
متاسفانه بچه ها هم فهمیدن نقطه ضعفتو بچه ها خیلی باهوشن
یه مدت بیخیالشون شو و از رفتارشون ناراحت نشو درست میشه

از چند ماهگی اینطور شدن؟؟ از اول اینجور بودن؟

کاملا طبیعیه

منم دوقلودارم همسن بچه های شما،دقیقاجایی میریم دیگه منو نمیشناسن باباشون ازسرکارمیاد یکسره بهش چسبیدن اصلاپیش من کم میان خونه مادربزرگشون میریم که دیگه انگارمن نیستم،

منم دخترم می‌ریم جایی دیگه اصلا براش مهم نیست مادریم داره و هست😂 انشاءالله همه بچه ها سالم باشند ولی برای مریضی‌اش میاد پیش خودم

اینم بگم خیلی پرخاشگر شدن خصوصا قل دومم خیلی دعوا میکنن کارهای خطرناک میکنن وقتی تذکر میدم حتی منو میزنه و میگه دوستت ندارم

سوال های مرتبط

مامان بهاره مامان بهاره ۲ سالگی
سلام مامانای عزیز
دخترم 2سال و 6ماهشه از وقتی دوسال شد ی اخلاقای بدی گرفت که دیگه به زور تحملش کردم تا الان (لجبازی میکنه جیغ گریه و..)ولی الان چیزی که نگران کننده تر شده برام اینه که تو این مدت از من و باباش (مخصوصا باباش)خیلی دور شده سرش داد میزنه همش میگه بوسم نکن برو اونور و...ولی من ب شوهرم میگم صبر کن ان شاالله درست میشه خونه ما آپارتمانه و با مادرشوهرم واحدمون رو ب روی همه و دخترم هرشب گریه و جیغ می نه که من باید برم پیش مامانی بخوابم و ما ز زور میاریمش پیش خودمون که عادت نکنه یا عموش وقتی کاری بکنه همش سرش داد میزنه احساس میکنم حال روحی روانی دخترم داره خراب میشه من هیچ خانواده ای یا آشنایی اینجا ندارم که برم پیشش تا دخترم آرامش پیدا کنه یکم فقط گیر کردیم تو این خونه پس فردا قراره برم پیش مامانم از الان دخترم خوشحاله باباش میگه دلت تنگ نمیشه برام میگه نه
دیگه نمیدونم باید چیکار کنم با برادرشوهرم قهرکردم بابت اذیت کردن دخترم ولی بازم چون غریبم اینجا ول کن نیست همش اذیت میکنه با کاراش شوهرمم اصلا از ترس مامانش حرفی نمیزنه
ممنون میشم راهنمایی کنید