من تازگیا خیلی کم آوردم جلوی دخترم اصلا نمیدونم چطوری در مقابل لجبازی ها و گریه هاش رفتار کنم
یه عادت بدی که پیدا کرده با گریه کارشون راه میندازه و اینکه هر جا می‌ره دیگه خونه نمیاد
البته ما زیاد جایی نمی‌رسیم خونه مادرم و مادرشوهرم
خونه مامانم یک روز در میان یا دو روز در میان میریم
خونه مادرشوهر هفته ای یکبار یا ده روز یکبار
همسرم میگه تو مقصری جایی نبر بزار خونه بمونه عادت کنه
دیشب کل خیابون گذاشته بود سرش گریه میکرد من می‌خوام بمونم خونه مامان جون
مجبور شدم دعواش کنم
قبلاً کوچیکتر بود صحبت میکردم قانع میکردم سرگرم میکردم اما الان نه هیچ جوره کنار نمیاد
از دیشب ناراحت شدم چون زدم رو دستش
دختر جاریم یک سال بزرگتر از دخترمه بدون اجازه اش آب نمیخوره مادرشوهرش میگه دخترت اصلا نه از تو نه از پدرش حساب نمیبره
به نظرتون چیکار کنم؟
شما آیا کاری میکنید بچه از شما حساب ببره؟
من دلم نمی‌خواهد دعواش کنم می‌دونم تاثیر عکس داره

تصویر
۱۱ پاسخ

چ ادمایی سمی ینی چی حساب نمیبره خب اون یکسال بزرگتره بیشتر میفهمهه ، چرا فک میکنن بچه ای ک حرف گوش میکنه بیشتر میفهمهه ، اتفاقا چون دخترتو کم میبری جایی اینطور میکنه اگ رفتو امد زیاد بشه عادی میشه واسش دختر منم قبلا اینطور بود جای میرفتیم ب گریه بر میگشت الان ن خودش میگ بریم خونه ، ولی هنوزم کسی میاد پیشمون دلش نمیخواد برن گریه میکنه پشت سرشون ، اگ جایی نبریش بدتر میشه ک بهتر نمیشه

ربطی به حساب بردن نداره اقتضای سنشه بچه الان چ میفهمه حساب بردن چیه هرچقدر دعواش کنی غر بزنی بدتر میشه دخترم منم اینطوری بود بشدت واقعا عاجز شده بودم مثلا قبل اینکه برم خونه مامانم بهش میگم میریم خونه مامان جون برگشتنی دختر خوبی باشی ی جایزه خوب داری از اونجا هم در اومدنی نمیگم بریم خونه میگم حاضر شو بریم چون دختر خوبی بودی جایزه بگیرم مثلا خوراکی مورد علاقش

خب اتفاقا زیاد میرید جایی یروز در میون زیاده برا خونه مامانت عادت کرده کمتر برو من امتحان کردم مثلا وقتی هر روز دخترم می‌بردم پارک نمیومد خونه گربه میکرد کمتر ک بردم بهتر شد

محل نده نذار با گریه چیزی رو ب دست بیاره چند بار که اين کارو کنی میدونه دیگه گریش برای کسی مهم نیست... ن دخترم اینجوری نیست آره قبلا سر جریان خوراکی گرفتن یه مدت اینکارو می‌کرد اما با کمک باباش حل شد دیگه تکرار نکرد

دقیقااااا دیشب مارو تعریف کردی تو پارکینگ همسایه ها ریختن پایین دقیقا شوهر منم حرف همسر شمارو زد چقدر عجیب بود که دقیقا شماهم اینو تعریف کردی بنظرم اقتضای سنشونه برای بعضیا کمتر یا بیشتره تا چند ماه دیگه بهتر میشن

بنظرم اقتضای سنشه
بچه تو این سن که حساب نمیبره
وقتایی که گریه میکنه فقط باهاش همدردی کن بگو منم همسن تو بودم مثل تو‌بودم و بهش بگو همه باید برن خونشون ولی بازم میایم

نه عزیزم مادر شوهرت نرف مفت زده بچه ها تا هفت سالگی میخوان حرف حرف خودشون باشه...هرروز ببرش خیابون بعد اخرش بگو لپ لپ میخرم لواشک میخرم ‌‌.شاید به هوای چایزه بیاد باهاتون ...ما هم هرجا میریم بچم میخواد بمونه خونشون

دقبقا نهالم این مدلیه ولی جایی نمیمونه
با خودمون میره و میاد
در مقابل لجبازیاشم ک الان شدیدتر هم شده گاهی دعواش میکنم
برای چیزای غیر معقولی هم که بخاد ، حرف میزنم اگه گریه کنه دیگه کاری باهاش ندارم
گریه میکنه میبینه اهمیت نمیدم خودش آروم میشه
گاهی ام با چیزی سرگرم میشه
بیشتر از باباش حساب میبره اونم نه اونجوری ها از رو دوست داشتن چون من زیاد دعواش میکنم گاهی ولی همسرم خیلییی کم پیش میاد بعد باهم هماهنگیم مثلا من راضی نباشم باباشم برا کاری ک میخاد راضی نمیشه اینجوری کوتاه میاد
برای گریه هاشم کوتاه نیا ، ببینه اهمیت نمیدین کمتر میشه

اتفاقا هرچی برن بیرون بهتر میشه طفلک ماهلین همش خونس همسرم سرکار منم کسی ندارم اینجا برم پیشش
ولی وقتی میبرم خونه بازی پارک قشنگ انرژیش تخلیه میشه تا یکی دو روز ن دلوین اذیت مینکه ن شیطنت و خرابکاری میکنه
اونقدر حرف گوش کن میشه
این لج بازی و خود محوری هم ب اقتضای سنشون هست و کاملا عادیه
ممکن تا ۵ سالگی هم ادامه داشته باشه

سلام پری
خودت دیشب دیدی یه تاپیک تو همین زوایای شیطانی گذاشتم
دوستان گفتن طبیعیه و نباید بخاطر جیغ و گریه بهش باج بدیم
خب راست گفتن واقعا هم نباید ب بچه باج داد چون سواستفاده میکنه

اما اینکه ببریش خونه و جایی نبری رو اصلا قبول ندارم هرچی بیشتر آدم ببینن اجتماعی تر میشن
هرچی بیشتر با بچه ها تعامل داشته باشن اخلاق مدار تر میشن
فقط این وسط صبوری والدین الزامیه
نشه مادر یه ساز بزنه پدر یه ساز دیگه

امیدوارم ک این اتفاق بیفته والدین یکصدا بشن 🫂

دختر منم همینطور بخور
بعد مهمانی گریه میکرد میخاست با عمش بره خونشون بیچاره عمه و شوهر عمه اینو میبردن دوساعت تو خیابون میچرخوندن تا بخابه
ی روز وقتی مهمونی تمام شد همگی دستامون مشک کردیم گذاشتیم رو هم با هم گفتیم
نخوووود نخووود هر ک رَود خانه خووووود
بعد همه میدونن ک کی برنده میشه
الان الحمداالله تا میفهمه مهمانی تمام میگه نخود نخود کنیم
ولی با باباش بیرون باشه حتی میره داخل اسباب باری فروشی میچرخه میگه اینو دارم اونو دارم میاد بیرون
ولی با من ک بره خودش کف خیابون میکشه سر چیزای الکی
میدونم مقتضی سنش ولی بهش میگم فقط یدونه
یا میریم شهربازی خودش میگه دوتا بازی

سوال های مرتبط

مامان بهاره مامان بهاره ۲ سالگی
سلام مامانای عزیز
دخترم 2سال و 6ماهشه از وقتی دوسال شد ی اخلاقای بدی گرفت که دیگه به زور تحملش کردم تا الان (لجبازی میکنه جیغ گریه و..)ولی الان چیزی که نگران کننده تر شده برام اینه که تو این مدت از من و باباش (مخصوصا باباش)خیلی دور شده سرش داد میزنه همش میگه بوسم نکن برو اونور و...ولی من ب شوهرم میگم صبر کن ان شاالله درست میشه خونه ما آپارتمانه و با مادرشوهرم واحدمون رو ب روی همه و دخترم هرشب گریه و جیغ می نه که من باید برم پیش مامانی بخوابم و ما ز زور میاریمش پیش خودمون که عادت نکنه یا عموش وقتی کاری بکنه همش سرش داد میزنه احساس میکنم حال روحی روانی دخترم داره خراب میشه من هیچ خانواده ای یا آشنایی اینجا ندارم که برم پیشش تا دخترم آرامش پیدا کنه یکم فقط گیر کردیم تو این خونه پس فردا قراره برم پیش مامانم از الان دخترم خوشحاله باباش میگه دلت تنگ نمیشه برام میگه نه
دیگه نمیدونم باید چیکار کنم با برادرشوهرم قهرکردم بابت اذیت کردن دخترم ولی بازم چون غریبم اینجا ول کن نیست همش اذیت میکنه با کاراش شوهرمم اصلا از ترس مامانش حرفی نمیزنه
ممنون میشم راهنمایی کنید