وای مغزم داره میپوکه
دوستم با بچه هاش اومده خونمون رفتن تو اتاق نیلا تمام اسباب بازیای نیلا رو ریختن وسط میپرن روش مامانشونم اومده تو سالن نشسته من چی بگم بهشون آخه وقتی مامانشون اومده تو سالن که من نمیتونم برم تو اتاق نیلا
یعنی با شوهرم مغزمون درد گرفته پا نمیشن برن
هرچی میخوام بگم اشکال نداره بچن ولی کل اتاق و اسباب بازیا رو منفجر کردن من بچم هنوز با بعضیاش اصلا بازی نکرده آکه آکه اینا باز میکنن 😭😭😭

بنظرم یه همچین دوستی روااز الان تموم کن

بچه های جاریم اومدن خونه مون اسباب بازی وگهواره همه چی کارن روبرداشتم فقط جغجغه ودندونگیرش موندبه اونارحم نکردن😂😂

من بیشتر اسباب‌ بازی های پسرمو تو کارتونش گذاشتم و جمع کردم تا بزرگ شد بتونه باهاشون بازی کنه چون روم نمیشه به بچه های فامیل بگم دست نزن خیالم راحت شده

همیشه یه چندتا وسیله بیار توی سالن که نرن تو اتاقش
منم از این مهمانای زبون نفهم دارم
تازه اونا تو اتاق خواب خودم میان پهن میشن رو تخت جالب اینجاس در اتاقمو میبندم باز میرن تو اناقم

بگو برم به بچه ها یه سر بزنم اتفاقی نیافته براشون بعدم بگو بچه بیاید خوراکی آوردم براتون دوسه تا اسباب بازی هم بیار تو حال بازی کنم درم قفل کن

بچه ها اره اول نباید اتاق و میدیدن ولی حالا ک دیدن دیگه بچه ان کاری نمیشه کرد بزار حالشو ببرن

قبل اومدن مهمونا باید اتاق رو کلید میکردی

خانه بازی. واینجوری چیزا بزار دمدست

چه اشکال داره عزیزم

یادت باشه هروقت کسی اومد در اتاقشون قفل کن

بیارشون زود اینور درم بببند

عزیزم خیلی راحت بگو اسباب بازی هاشو دست نزنید تا خودش بزرگ شه باهاتون بازی کنه و اجازه بده .به درک ناراحت شدن

من بودم بیرون میکردم از اتاق درم میبسستم که اگ‌میشه تو اتاق دخترم نرین اینور بازی کنین تو حال با ی چیزی سرگرمشون کن