سلام مجدد
مهبد تا دو ماهگی روز و شب رو نمیشناخت ،با اینکه هر صبح بهش میگفتم خورشید در اومد الان روزه ،ولی هر موقع دوست داشت میخوابید و یهو شبها بیدار می موند ، ولی از ۲ ماهگی کم کم معرفی روز و شب کار کرد و دیگه شبها خواب بیشتر و عمیق تری داره ولی روزها به شدت خواب کوتاه و سبک داره، بخاطر کولیک نوزادی ش هم خانواده خودم گهواره رو بهش معرفی کردن، یعنی توسط پذیرایی خونه شون از این ستون به اون ستون یه گهواره سنتی بستن و آقا راحت اونجا میخوابید،مکافات از زمانی شروع شد که بعد از ۲۰ روز من برگشتم خونه خودمون و آقا به همون گهواره عادت کرده بود ،همسر گرام هم دید نمیشه اینجوری پسر اصلا نمیخوابه، اناق خواب خودمون رو تغییر کاربری داد، تخت خواب جمع شد و گهواره آقا از این سر اناق به اون سر اتاق بسته شد، اوایل خوشحال بودم که آخیش ، راحت شدم.... اما اول مکافات من بود ،وقتی مهمونی میرفتیم دیگه پسرم خواب نداشت و این شد که تو مهمونی ها ما پتو به دست بودیم که آقا بخوابه، دیدم نمیشه باید پتو و گهواره رو جمع کنم و کم کم شروع کردم به کمرنگ کردن شدن، اول پتو رو حذف کردم که خوشبختانه موفق بودم ولی امان از گهواره، اول با سرعت آهسته خواستم حذف ش کنم ولی مگه پسری می خوابید، و گریه ها سر داد یه چند روز تحمل کردم و صبر پیشه کردم ولی خورد به pms و پریودی و تنهایی، عنان از کف به در دادم و به عصبانیت پروژه حذف گهواره با شکست روبرو شد، در حال حاضر هم گهواره برای آقا حکم سرگرمی رو داره یک ساعت باید داخل گهواره باشه تا دیده بر هم نهد ...... بگید ببینم شما چکار میکنید با خواب کوجولوتون؟

۷ پاسخ

سلام عزیزم من روزای اول که پسرم بدنیا اومده بود خودش شیر می‌خورد و می‌خوابید راحت هرجا پیدا می‌شد من میذاشتم تو تخت کنار مادرش تا عادت کنه دیگه تا آخرش بخوابه عادت هم داشت تا اینکه کولیک و رفلاکس گرفت و دیگه خواب تعطیل شد بعضی وقتا ۲تا۳روز پشت هم نمیخوابید منم ازخستگی میرفتم خونه مامانم اونجا مامانم به رو پا گذاشتن عادتش داد منم خونه دیگه رو پا گذاشتم دیگه رو تخت نمیموند تا کمر درد گرفتم از رو پا گذاشتن و شوهرمم شنیده بود ننو واسه کولیک خوبه گفت بگیریم منتها پسرم ترسوئه تو کالسکه و آغوشی نمیمونه گفتیم شاید تو اینم نخوابه دودل بودیم تا با خواهرم چند باری پتو گرفتیم تابش دادیم دیدم خیلی راحت میخوابه دیگه به شوهرم گفتم بگیر ننو میخوابه از اونموقع تو ننو میخوابه و واقعا راحت شدم دیگه چندتا تکونش میدم قشنگ میخوابه

بچه با تغییر نور و صدا متوجه شب و روز میشع نه اینکه شما روزا بهش بگی الان خورشید دراومده روزه 😐

دختر منم همش با گهوارس. فعلنم قصد ندارم ازش بگیرم‌. جایی هم میریم میزارمش تو کریر تکونش میدم تا بخوابه.

دقیقادخترمنم خونه مامانم اینا ازاین گهواره سنتی داره بستیم ب نرده هااا وقتی رفتم خونم منم مجبورشدم واسش گهواره بگیرم الان بجزگهوارش هیجانمیخوابه هرجام میرم مث شماپتو بدستم😪😪

پسر من بیشتر عادت داره کنارش دراز بکشم شیر بخوره کلا به هیچی وابسته نیست چون از وقتی نوزاد بوده با همه روش خوابش کردم تا به یک چیز وابسته نشه

من شب و روز پسرمو تو گهواره میخابونم

سلام سلام من دراز میکشم کنار دخترم شیر میخوره و اروم میخوابه

سوال های مرتبط