۱۰ پاسخ

بچه من با لالایی دو دستام میخوابه از کت و کول و کمر افتادم

من دوستم‌از همون اول میخابوندش تو این ننو ها الان چند ماه الان بچش۱سالشه رو پا و کنار خودش رک زمین میخابه الکی خودتو درگیر نکن

ازهمین الان دیگ‌ننو نزارش و روپا یازیرسینه بخابونش تاعادت‌کنه

عزیز بزارش رو پات بخوابونش یا رو شونت

تاب ریلکسی بخر یا گهواره برقی

یجور ننو هست من پسر عموم تا دوسالگی توش میخوابید وسط سالن به جای لوسترا وصل میکردن و خوب بزرگ بود اگه اصفهانی برات بپرسم ببینم از کجا خریدن؟

طول میکشه ولی عادت میکنند سه روز درگیری و اذیت اما بچه زود دل میکنه عادتش بده به اینکه خودش بخوابه

باید دیگ عادتش بدی به رو‌زمین ...کمرشو بمال و لالایی بخون بخوابه یا رو پا بذارش یا تو‌بغل بچرخون

من بخاطر همین مشکل و اینکه میخواستم برم جایی از اول بچه رو توی هیچ گهواره ای نزاشتم و رو زمین خوابوندمش
روی پا اصلا نزار چون بعدش عادت میکنه روی پات و مشکل زانو و کمر میگیری
ببین الاک ک توی گهواره میزاری و گیج خواب میشه هنوز کامل خوابش نبره بلند کن بزار تو تخت جدید
شاید کم کم عادت کنه
ولی تقریبا ی هفته درگیر میشی تا روتین جدید یاد بگیره

سلام عزیزم. من تجربه اینجوری ندارم ولی یکم به صبوریت احتیاجه کم کم روزی ی باز درش بیاری روی پا بخابونی یا حالت دیگه ای که بلدی زیاد سخت نگیر انشاالله براحتی این مرحله ام میگذره

سوال های مرتبط

مامان مهبد مامان مهبد ۵ ماهگی
سلام مجدد
مهبد تا دو ماهگی روز و شب رو نمیشناخت ،با اینکه هر صبح بهش میگفتم خورشید در اومد الان روزه ،ولی هر موقع دوست داشت میخوابید و یهو شبها بیدار می موند ، ولی از ۲ ماهگی کم کم معرفی روز و شب کار کرد و دیگه شبها خواب بیشتر و عمیق تری داره ولی روزها به شدت خواب کوتاه و سبک داره، بخاطر کولیک نوزادی ش هم خانواده خودم گهواره رو بهش معرفی کردن، یعنی توسط پذیرایی خونه شون از این ستون به اون ستون یه گهواره سنتی بستن و آقا راحت اونجا میخوابید،مکافات از زمانی شروع شد که بعد از ۲۰ روز من برگشتم خونه خودمون و آقا به همون گهواره عادت کرده بود ،همسر گرام هم دید نمیشه اینجوری پسر اصلا نمیخوابه، اناق خواب خودمون رو تغییر کاربری داد، تخت خواب جمع شد و گهواره آقا از این سر اناق به اون سر اتاق بسته شد، اوایل خوشحال بودم که آخیش ، راحت شدم.... اما اول مکافات من بود ،وقتی مهمونی میرفتیم دیگه پسرم خواب نداشت و این شد که تو مهمونی ها ما پتو به دست بودیم که آقا بخوابه، دیدم نمیشه باید پتو و گهواره رو جمع کنم و کم کم شروع کردم به کمرنگ کردن شدن، اول پتو رو حذف کردم که خوشبختانه موفق بودم ولی امان از گهواره، اول با سرعت آهسته خواستم حذف ش کنم ولی مگه پسری می خوابید، و گریه ها سر داد یه چند روز تحمل کردم و صبر پیشه کردم ولی خورد به pms و پریودی و تنهایی، عنان از کف به در دادم و به عصبانیت پروژه حذف گهواره با شکست روبرو شد، در حال حاضر هم گهواره برای آقا حکم سرگرمی رو داره یک ساعت باید داخل گهواره باشه تا دیده بر هم نهد ...... بگید ببینم شما چکار میکنید با خواب کوجولوتون؟