۱۰ پاسخ

اگه تاب داره بنداز داخل اون پسر من که داخلش خیلی عالی میخوابید.پاهاتم اگه باز میشه پسرت نمیتونه بخوابه احتمالا پاهات پرانتزیه چون همسر منم اینجوریه.یه تشک کوچولپچو بنداز رو پات بعد پسرتو بنداز رو اون بخوابه

سعی کن عادتشو تغییر بدی وگرنه باید دونفری دوسر پتوروبگیرین مث گهواره تکونش بدین تابخوابه

سلام عزیزم منم مثل تو مامان اولی ام ولی پسرم ۱۰ ماهشه
اولاش تا ۸ ماهگی عادت داشت کلا رو پام بخوابه و با صدای سشوار
ی موقع هایی خسته ک میشد دیگ رو پام نمیزاشتم پتو پهن میکردم بالش میزاشتم شیشه شیرش ک میدادم میخورد خودش خوابش می‌برد
صدای سشوار هنوز هم هست ، گاهی وقتا آهنگ میزارم با اهنگ می‌خوابه .
ننو خوبه ولی هر چی بزرگتر میشه سخت میشه تو نمیتونی جایی بری بمونی چون بچت عادت ب ننو داره ، و اینکه بزرگتر ک شد تونست ب شکم غلت بزنه خدای ناکرده میفته .، ی بار ک خسته اش بود بزارش زمین بخوابه سری دوم هم همینطور ، عادت میکنه دیگه .

سلام منم مامان اولیم بنظر من کم کم تایم تو گهواره گذاشتنشو کم کن بزارش روی زمین تا عادتش از سرش بیوفته چون اگر این عادت باهاش بمونه خودت اذیت میشی از الان شروع کن روزا دیگه تو گهواره نزارش هی روش های مختلفو امتحان کن اصلا هم با چادر یا پتو براش ننو درست نکن چون خودت اسیر میشی بعدا

یک گهوواره چوبی بزرگ براش بگیر
منکه بچم غلط میزد ننو
منم رفتم گهواره چوبی ک نتونه خودشو بندازه و بتونه غلط بزنه گرفتم
ننو تایک دوره ای خوبه
تازه میگن بچه و پشتشو خم میکنه چون سرش بالاست بدنش پایین

عادتش بده خودش بخوابه وقتي ميزاريش تو رختخوابش
براش عروسك خواب بگبر كه بهش عادت كنه و با اون بخوابه

بالشت بزرگ بذار رو پات

عادتش بده یا بغلت بخابه یا رو پاهات وسط پات ک میگی ی پتو چن لا کن بچه رو بخابون

رو دوش یا تو بغل بخوابون. رو پا هم خوبه. تمرین کن بتونی رو پا بخوابونی

براش تو خونه ننو ببند

سوال های مرتبط

مامان مهبد مامان مهبد ۷ ماهگی
سلام مجدد
مهبد تا دو ماهگی روز و شب رو نمیشناخت ،با اینکه هر صبح بهش میگفتم خورشید در اومد الان روزه ،ولی هر موقع دوست داشت میخوابید و یهو شبها بیدار می موند ، ولی از ۲ ماهگی کم کم معرفی روز و شب کار کرد و دیگه شبها خواب بیشتر و عمیق تری داره ولی روزها به شدت خواب کوتاه و سبک داره، بخاطر کولیک نوزادی ش هم خانواده خودم گهواره رو بهش معرفی کردن، یعنی توسط پذیرایی خونه شون از این ستون به اون ستون یه گهواره سنتی بستن و آقا راحت اونجا میخوابید،مکافات از زمانی شروع شد که بعد از ۲۰ روز من برگشتم خونه خودمون و آقا به همون گهواره عادت کرده بود ،همسر گرام هم دید نمیشه اینجوری پسر اصلا نمیخوابه، اناق خواب خودمون رو تغییر کاربری داد، تخت خواب جمع شد و گهواره آقا از این سر اناق به اون سر اتاق بسته شد، اوایل خوشحال بودم که آخیش ، راحت شدم.... اما اول مکافات من بود ،وقتی مهمونی میرفتیم دیگه پسرم خواب نداشت و این شد که تو مهمونی ها ما پتو به دست بودیم که آقا بخوابه، دیدم نمیشه باید پتو و گهواره رو جمع کنم و کم کم شروع کردم به کمرنگ کردن شدن، اول پتو رو حذف کردم که خوشبختانه موفق بودم ولی امان از گهواره، اول با سرعت آهسته خواستم حذف ش کنم ولی مگه پسری می خوابید، و گریه ها سر داد یه چند روز تحمل کردم و صبر پیشه کردم ولی خورد به pms و پریودی و تنهایی، عنان از کف به در دادم و به عصبانیت پروژه حذف گهواره با شکست روبرو شد، در حال حاضر هم گهواره برای آقا حکم سرگرمی رو داره یک ساعت باید داخل گهواره باشه تا دیده بر هم نهد ...... بگید ببینم شما چکار میکنید با خواب کوجولوتون؟