خانوما کسی بیداره از وقتی ب زایمانم نزدیک تر شدم حس هام همه قاطی شده ی حس ذوق ی حس استرس ی حس اینکه نتونم از پس همه چی بر بیام با اینکه انقد ذوق دارم ک پسرمو ببینم ولی ی حس ترس هم دارم اینکه میتونم مادر خوبی براش باشم نمیدونم چطوری با خودم کنار بیام 🫠 از زایمان هم میترسم ولی وقتی فک میکنم ک میتونم ببینمش ترسم یادم میرع🙂

هنوز زوده من تا خوده صبح ده بار تو خواب زایمان میکنم با هزار تا روش استرس عادی هرچه نزدیکتر بشی بیشتر میشه وله نگران نباش خدای هممون بزرگه خودش آسون میکنه همه چیزو

منم میگم یعنی بعد بچه من صبح پامیشم بش برسم و ب خونه زندگی برسم و اگر مهمون اومد چی و.....😂😂

والا منم ک بچه دوممه بدتر از تو این فکرا میاد سراغم

برای همه همین حسه
حتی شاید دنیا بیاد تا چند وقت درگیر باشی ک آیا وقتش بود یا نبود؟
اشتباه کردی یا ن
طبیعیه عزیزم

همه همینطوریم وقتی تا الان از پسش بر اومدیم از این به بعد هم برمیاییم

وااای من دیوانه شدم خیلی استرس دارم

من میگم بعدا چطور ببرمش مدرسه حوصله ندارم

من اینقدر به سلامتی بچه فکر میکنم هیچی یادم نیست

منم ک کلاخواب خوراک ندارم اونقدراسترس دارم عصبی میشم

دقیقا منم همینطور🤐

ببین خدا خودش کمکمون میکنه.
اون لحظه که قراره زایمان کنیم خودمون دوست داریم زودتر ازمون جدا شه اون بچه پس همین باعث میشه که تحمل کنیم اون سختی رو

فک کنم هممون اینجوری ایم☹️