خانما نمی‌دونم چرا اینطوری شدم حس میکنم بعد زایمان نمیتونم از پس بزرگ کردن بچه ها بر بیام

جوری برمیای ک‌ خودتم کف می‌کنی

عزیزم این حرف نزن مگه میشه مادرباشی از پسش برنیای یجوری برمیای که خودت تعجب میکنی این خودتی که بچه تنهایی بزرگ کردی

چه جالب منم خیلی میترسم

منم دیشب همینجوری شدم، شوهرم اینقد حرف زد تا قانعم کرد که از پسش برمیایم .

من بااینکه یکیه همین حسو دارم خیلی میترسم😭

وقتی میبینی هر روز بزرگ‌میشن و چیزهای جدید یاد می‌گیرند حسه خیلی خوبی داره ناامید نشو عزیزم منم روز زایمان گفتم اینو تنهایی چه جوری بزرگ کنم ولی خدا کمکت میکنه مادر شدن یعنی همین

منم همین فکر میکردم سر دخترم خودم بزرگش شهر غریب واکسن هرکاری داشت بخدا الان هرکی میبینه بهش ماشالله خودکار لباس یادش دادم بپوشه مستقل بارش اوردم

منم اخلاقم ی طوریه ک همه میگن خیلی دختر قوی هستم و کلا تو مشکلات خیلی محکمم.اما الان چندروزه ی حالی شدم.میگم خدایا مسئولیت ی بچه حتما کاره خیلی سختیه.کاش خدا کمک کنه ی حس ترس دارم نمیدونم چرا

میتونی عزیزم مگه اولش فکر میکردی از پس بارداری و زایمان بربیای
اینم میگذره❤️

میتونی عزیزم فقط باید خواب کافی داشته باشی اولاش حتما کمکی میخوای

منم دقیقا

تقویتی هارو تا سه ماه بخور بعد زایمان شربت شیره و کاچی جون نداشته باشی میتونی نداشته باشی عصبی میشی و سخت میشه برات

ناامید نشو دختر خدا هست