۸ پاسخ

چرا جبهه بگیریم عزیزم،خب طبیعی هستش،اکثر آدما دوست دارن از هردوتا جنسیت داشته باشن

ربطی به چیزهای سردی نداره همسرمن همیشه سردی جات میخوردبچمون پسرشد

هم خودت هم شوهرت باید گرمیجات بخورین مخصوصا شیره انگور و گردو کره محلی عسل

ای وی اف نهایتا میکنی قطعی ترین راه هست رژیم و چیزای دیگه درصد خطای بالایی دارن و فقط کمک کنندس اما در ای وی اف فقط جنین پسر رو انتقال میدن منم همش میگفتم کاش پسر بشه چون ب شدت خانواده همسرم پسر دوست و شوهرم هم دوست داشت خداروشکر ک شد ولی خب هردو واجبه دلم دخرم میخواد

تحت نظر دکتر باش بهت میگه چه کارایی باید انجام بدی و روز تخمک گذاری رو مشخص میکنه و حتی ساعت نزدیکی رو هم بهت میگه

برای پسردار شدن باید چیزای گرم بخوره

دوسه ماه مرغ نخورین
شیر دوغ ماست خیلی کم کنین
بیشتر گوشت بره بخورین
صب ناشتا سیاه دانه باعسل گردو بخورین

من تخم هویج و فلفل ناکوب و چایییی دارچین خوردم به مدت یه ماه بچه م پسر شد واقعا

سوال های مرتبط

مامان دخی🦋تودلیم🐣 مامان دخی🦋تودلیم🐣 ۲ سالگی
من شهریور میشه ۲۳ سالم و ی دختر ۲ سال و ۲ ماه دارم پارسال اذرماه سقط ۷ هفته ای داشتم ضربان قلبش متوقف شده بود
.... شوهرم۳۲سالشه خونه نداریم ماشین داریم در حد پراید وانت یخچالی کلا شوهرم هرچی پول درمیارع خرج کار میکنه ....
از نظر خورد و خوراک الحمد ا.. مشکل نداریم
فقط بعضی وقتا منو شوهرم دعوا میکنیم ک اونم طبیعی بین زن و شوهر ...شوهرم پسر عمومه و ما تو خانواده پدری پسر کم داریم فقط شوهرم وداداشش ان و من داداش ندارم دونامون دوست داشتیم بچه اولمون پسر بشه ک ب خواست خدا نشد ولی الان عاشق دخترمونیم و هر لحظه خداردشکر میکنم دخترم۲سال و ۳ ماهشه شوهرم خیلی بچه دوست داره ولی من خودم میگم همین یکی بشه تا بعدا ببینم نظرم عوض میشه یان این طبیعیه ک یکی دختر دوست داره یکی پسر کلا هرکی هر جنسیتیو نداره برعکسشو دلش میخواد نمیدونم برم ای وی اف ک اونم شوهرم راضی نمیشه میگه همه چی دست خداس تو دومیو بیار بعدیو میری ای وی اف ک من دیگه حالم از بچه بهم میخوره 😑نمیدونم موندم توش کی اقدام کنم کیا با رژیم پسر دار شدن و کیا ای وی اف کردن کیا باخواست خدا بوده چ کار گردین
مامان آقا رضا ⚽🚙 مامان آقا رضا ⚽🚙 ۲ سالگی
از لحاظ روحی خیلی حالم بده دیشب شوهرم گفت ب برادر و خواهرم میگم بیان شام درست کن گفتم باشه شام درست کردم اومدن جاریم اصلن مواظب دخترش نیست دخترش تازه چهار دست و پا راه افتاده پسرم چند بار با سه چرخش از دور بود خواست بزنه بهش برش داشتم نه تو سرش نخوره یه لحظه از دخترش غافل شدم و یهو پسرم با سه چرخه اومد زد تو سرش دختر جاریم هم عادت داره یهو که گریه میکنه صداش در نمیاد و همه میترسن میرن دست میکنن گلوش تا صداش در بیاد خلاصه ک صداش دراومد شوهرم کلی سره پسرم داد زد گفت چرا این کارو کردی کی میخوای آدم بشی وقتی بغض پسرمو دیدم خیلی اعصابم ب هم ریخت دختر خواهر شوهرم سریع بغلش کرد بردش تو اتاق ولی بغض پسرم هنوز یادمه چیزی نگذشت ک جاریم دوباره دخترشو ول کرد ب امون خدا رفت تو اتاق پسرم رفت بود روی توپش ک خیلی بزرگه سر خورده با سر زده تو سرش یهو با داد و بی داد همه اومدن بیرون ک وای دوباره رضا زد تو سرش ینی داشتم سکته میکردم ب جاریم گفتم تو رو خدا مواظب دخترت باش من کار داشتم و در حال پذیرایی بودم وگرنه خودم میرفتم مواظبش باشم خندید و خیلی بی خیال گفت ولش کن بچه تو بچه ها بزرگ میشه گفت اخه وقتی گریه میکنه صداش در نمیاد و من خیلی میترسم گفت دختر من هر لحظه میخوره زمین بخوام هر لحظه واکنش نشون بدم ک چیزی ازم نمیمونه فلان ... وقتی مهمونا رفتن شوهرم گفت این چیه چرا وقتی من سره رضا داد میزنم تو واکنش نشون میدی گفتم چ واکنشی نشون دادم ؟ من دوساله هنوز با رضا بدرفتاری نکردم سره بیخیالی زن برادرت نسبت ب بچش دو بار سره بچم داد زدم دیگه چیکار کنم بعد وقتی یکی دیگه بیخیال تو حق نداری سره پسر من داد بزنی