من سره بچه اولم مادرشوهرم ماروجردادک شیرخشک بخرببربیمارستان شایدشیرنداشتی فلان هی وایمیستادبالاسرم شیرخودمومیدادم میگفت سرنمیشه شیرخشک بده حالا سره این یکی میگ ایشالله شیرخودت بده گفتم اون موقع تصمیم میگیرم چکارکنم سره اون ک توشیرخشکی کردی بس گفتی گفت وا من نگفتم گفتم همه حرفاشون یادشون میره
من شیر خشک کمکی میدم
حالا نمیدونم شما کلا شیر خشکیه یا ن
بازم قبل رفتن بهش شیر خشک میدم سیر میبرمش خونه مادرشوهرم آخه هی گیر میده گرسنه اس و بزار زیر سینه ات
و بعدش میگه بده ببینم آروغ داره سیرش میکنی یان
من سر همین شیر دادن دعوامون شد افتضاحححح
من سی روز بود زایمان کرده بودم گلایه کردم که چرا میگی هی
خونم دعوا انداخت شوهرمو انداخت به جونم
دقیقا مادرشوهرم بچه کمی میخاد بخنده یا دهنشو باز کنه میگه گشنشه شیر بده بهش
حالا مادر شوهر من اصلا اینجوری نیس اصلا انگاری منو بچه هامو نمیبینه 🤣
برعکس انقد باهامون حرف نمیزنه و محل نمیده که زودتر بریم
ماهم فقط بخاطر پدرشوهرم که خیلیییی گله و واقعا منو خانوادمو دوس داره منظورم شوهر و بچه هامه میریم و میایم فک کن نریم زنگ میزنه بیایت دلتنگتونم مادر شوهرم میخواد بترکه
ب من چند بار گفتن منم در جواب گفتم دلم نمیخواد شیر بدم مادرش منم دوست دارم بچم گشنگی بکشه اصلا دیگه نگفتن
سخت نگیر اون فکر کرده گشنشه منم هرموقع بچم گریه میکنه همه میگن گشنشه جاش خیسه ولی من کار خودمو میکنم
واای مادر شوهر منم انقد میره رو مخ کلا ادمای قدیمی میرن تو اعصاب ادم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.