۶ پاسخ

عزیزم بالا آورده ببرید دکتر انشالله که چیزی نباشه

عزیزم ببر دکتر

عزیزم ببر دکتر بهتره

من بودم صددرصد میبردمش

بنظر یه معاینه بشه چون بالا اوردن خوب نی

خب ببرید چک بشه
بالا آورده خطرناکه

سوال های مرتبط

مامان حلما🫀 مامان حلما🫀 ۱۳ ماهگی
مامانا تروخدا جواب بدید خیلللللللللی استرس دارم
دیروز صبح که حلمارو بردیم فلوراید زدن دندوناش تا از پوسیدگی بیشتر جلوگیری کنه. گفته بود یک ساعت هیچی نخوره بعد یک ساعت آب و شیر میشه داد منم این کارو کردم. بعد شبش رفتیم شام مهمونی اونجام حلما خیلی چیزا خورد بعد با برادر زادم بازی میکرد افتاد سرش خورد روی یه فرش نازک زیرش سرامیک خیلی بد صدا داد. یکم گریه کرد سریع آروم شد. هیچ کبودی یا ورمی رو سرش نبود بعدشم بازی کرد. بعد یکی دوساعت برگشتیم خونه توماشین شیر خورد(مثل همیشه چون همیشه تو ماشین شیر میخوره)رسیدیم توخونه بالا آورد . استفراغش پنیری بود. منم یادم نبود سرش خورده گفتم شاید چون زیادخورده ازاونه. امروز از صبح بیدار شده ی بار داشتیم میرفتیم بیرون شیر خورد بالا آورد بعدش اونم پنیری بود، بعد دوباره بعد از ظهر حدود ساعت ۶ از خواب بیدار شد شیر خورد بازم پنیری بالا آورد. الانم دوباره شیر خورد بعدش پنیری بالا آورد. هیچ علائم دیگ ای نداره. گیجی یا خواب الودگی یا هیچی. تو اینترنت نوشته از علائم فلوراید هم تهوع و استفراغ هست . حالا نمیدونم ازاونه یا سرش چیزی شده. چیکارکنم؟همسرم میگ علائمی نداره ببریم دکتر که ولی من دارم از استرس میمیرم امروز کلا زهرمارم شد
مامان جوجه رنگی مامان جوجه رنگی ۱۵ ماهگی
امروز برای اولین بار تصادف کردم .از پشت زدم به یه ماشینی .اونم رانندش خانم بود . بچمم تو ماشین بود یهو بچم افتاد حواسم پرت بچم شد از پشت زدم به یه ماشین .بچمو بغل گرفتم نمیدونستم چیکار کنم .خانوم پیاده شد اومد دید بچه بغلمه گفت با بچه رانندگی میکنی؟گفتم نه افتاد حواسم پرت بچه شد از پشت زدم به شما ازش معذرت خواهی کردم .چون بار اولم بود خیلی استرس داشتم .خانومه خیلی با متانت گفت عیبی نداره برو وای انگار دنیا رو دادن بهم .منم از پشت نگا کردم دیدم نه ماشین اون چیزی شده نه ماشین من .ولی برا بچم خیلی عذاب وجدان گرفتم چون ترسید .رفتم تو کوچه نگه داشتم نگا کردم دیدم چراغای جلوی ماشین ترک برداشته ولی نشکسته .همسرم اگه نکا کنه میفهمه تصادف کردم نمیخواستم بهش بفهمونم .البته زیاد نیس باید دقت کنی .با اینکه همسرم هیچی نمیگه هر بارم میگه تصادف کردی نترسیا ماشینه دیگه آدم خودش هیچیش نشه ولی بازم نمیخوام بدونه اونوقت هر بار ماشینو بردارم برم با خودش میگه نکنه تصادف کنه .الان سردرد گرفتم عذاب وجدان دارم اصلا حالم خیلی بده .ولی اون خانومی که زیاد جدی نگرفت و گفت برو خدا انشاالله تو بدترین شرایط به دادش برسه .تصمیم گرفتم برای امواتش یه چیزی احسان کنم