واقعا مادر یعنی فداکاری...سه روزه دخترم بستریه تو دستگاه زردی همش بالا سرشم سه شبه اصلا نخابیدم دور چشام سیاه شدن ی لحظه تنهاش نمیذارم با اینکه بقیه مادرا میرن اتاق استراحت استراحت میکنن ولی من نمیتونم بچمو تنها بذارم🙂🫶

یکم ب بدنت استراحت بده بچه ت خوب میشه قشنگم ولی ت باید جوون داشته باشی مراقبش باشی

دیگه ابنقد فداکار نباش
بچت هم مامان سرحال میخواد
ن اینکه ۳شب نخوابی

یهویی بدنت خالی می‌کنه مامانی
میبینی دختر کوچولوت بهت احتیاج داره اونوخ نیستی...
خودت رو اولویت بذار و به خودت استراحت بده

هممون تجربش کردیم دخترمنم یه هفته بسترسی بود میدونم چی میگی چه روزای بدیه من التماس خدا میکردم خودم بمیرم ولی دخترم طوریش نشه

نخوایم هم کسی نیس بره بالا سرش بمونه باید خودمون بریم😂

مادر بودن واقعا سخته
من ی پسرمو از دست دادم دلم نمیاد سر مزارش برم بدترین داغ
این پسرمم 34هفته بدنیا اومد هشت روز تو دستگاه دکترا تازه دوروز گفتن حالش نسبت به قبل بهتره ولی هنوز ریه ش عفونت داره بخاطر نارس بودن باز دکتر آخر حرفش یکم امیدواری نمی‌ده میگه نوزادا قابل پیش بینی نیستن دلم کبابه دستاش ازبس آزمایش گرفتن کبوده میبینم خودمو نفرین میکنم بخاطر من چرا باید عذاب بکشه
نمیدونم خدا چقد امتحان سختی می‌کنی منو سر بچه امتحانم می‌کنه نمیدونم چی بگم بخدا پسرم جای کسیو تنگ نمیکنه فقط میخواد زندگی کنه اون طفل معصوم چه گناهی کرد اینهمه عذاب بکشه نمیدونم خدا چیجوری دلش میاد ببینه کاری نکنه

من پسرم و سه بار برای زردیش بستری کردم آخرین بار هم دستگاه آوردم خونه تا بهتر شد تا چهلم هی می‌بردیم و میاوریم

وای منم سر دخترم ۵ روز نخوابیدم و نشستم بالا سرش با اینکه مامانمم پیشم بود هی میگفت برو یکم بخواب بدنت جون بگیره ولی فکر میکردم اگه برم‌چیزی میشه

زردیش چنده ؟
دختر من ۱۱/۸بود دیشب صبح شد ۹
جیگرم میسوزه همش ازشون خون میگیرن 🥲

واقعاا
ادم تا مادر میشه خودش قدر پدر مادر خودشو بیشتر میدونه

من میدیدمش گریم می‌گرفت امروز رفتم دیدم کم شده خیالم راحت شد ولی میترسم برگردیم خونه بیشتر شع🫠

اگ جا من بودی چیکار میکردی ۸ شب بالا سرش بودم اونقد اومدم رفت جفت پام ورم کرده بود بخیه هامم چند تا باز شد 🫤🥺🥺🥺

هممون تجربش کردیم