سلام دخترا کسی هست بچش هشت نه ماهه باشه دوباره باردار شده باشه؟؟؟ من برا بارداری اولم کلی درمان کردم ،کلا از دوران مجردی تنبلی تخمدان داشتم و پریودم هم نامنظم بود بعد از زایمانم پریود نمی‌شدم از چن نفر هم پرسیدم میگفتن که طبیعیه و ممکنه تا یکسال هم پریود نشی چون سابقه هم داشتم خیلی پیگیر نبودم خلاصه وقتی به خودم اومدم حامله بودم تو ماه پنجم و زمان غربالگری دومم بود الان شدیداً استرس دارم از اینکه چطوری به دوتا بچه برسم چون تو شهری زندگی میکنم که کسی نیست کمکم باشه موقع بیرون رفتن و اینا شوهرم هم همش سر کاره پدر و مادر هم نداره ،خلاصه استرس ایتچنو دارم که بعد زایمان با دوران افسردگی و مسولیت دوتا بچه تنهایی چه کنم ؟؟چطوری از پس دوتاشون بر بیام از الان نگران اون شبی ام که باید بیمارستان باشم و کارنو تنها میگذارم بعدش هم که میام خونه با شکم پاره تا چن وقت نمیتونم درست بغلش کنم بچمو این وسط به این خیلی بی توجهی میشه،لطفا کسایی که تجربه این شکلی دارن بیان بگن چیکار کردن مخصوصا روزای اولو🥹🥲😔

۶ پاسخ

مطمئن باش خدا تواناییشو بهت میده عزیزم،بجای نگرانی سعی کن خودت رو برای اون روزا اماده کنی، میتونی برای چند روز اول از خونوادت کمک بگیری

عزیزم تو ویار نداشتی. هم شکم نداشتی که ماه پنجم متوجه شدی
ببین خدا کمکت میکنه چون ویار نداری ویار خیلی بده اصلا جونی برات نمیمونه بعد زایمانم تازه بی قوت میشی
الان خودتو تقویت کن خدا خودش بهت داده خداهم کمکت میکنه. ولی جالب بود چون بچه اولت با دوا درمون بوده. حالا بچت چیه؟ جلوگیری داشته باش دیگه فرض کن دوقولو ان راحت شدی دوتاشون باهم بزرگ کن

بله من

من دخترم تو ١١ ماهِ، ٣ روز مونده به پريوديم بيبى چكم مثبت شد
حالا منتظرم چند روز بگذره دوباره بيبى چك بزنم و برم آزمايش
خدا خودش داده
خودش هم كمكمون ميكنه انشاالله
فقط اميدوارم مثل باردارى اولم لك بينى نداشته باشم
من تا ٦ ماه استراحت مطلق بودم

اره عزیزم منم پسرم ۱۰ ماهشه خودم ۱۲ هفتمه
خوبه اذیت داره ولی یه باره
خواست خداست مطمئن باش توانشم بهمون میده

عزیزم🥰ببین به نظر من بچه های ناخواسته خیلی خیلی بچه های عزیزی هستن
اصلا نگران نباش
منو برادرم هم به همین فاصله به دنیا اومدیم
و برادرم که بزرگ‌تر بود همه میگن با اومدن من خیلی ذوق کرده
چون هنوز خیلی کوچولوئه
نگران نباش آدم همیشه خودش و با شرایط وفق میده

سوال های مرتبط

مامان دردونه مامان دردونه ۱۲ ماهگی
چرا تصمیمم این شد شیر شب پسرم رو قطع نکنم؟
(اگرچه تنبلی و خستگی آخر شب خودم پس زمینه اصلی ماجراست😉)
.
۱.‌پسرم هنوز دندون نداره و نگرانی از بابت خرابی دندوناش ندارم.
۲. با دوستم که این کارو نکرده بود و سه تا بچه داره مشورت کردم.‌اون هم این کارو نکرده بود و شیر شب رو ادامه داده بود و پروسه از شیر گرفتنشون یک روزه انجام شده بود. ببشتر تمرکزش روی از شیر گرفتن روی همدلی با بچه بود و امنیت دادن بهش و خود بچه همکاری کرده بود. منم چون دلم نمیومد فعلا دست نگه داشتم.
۳‌. کاشف به عمل اومده پشت صحنه این شیر ندادن به بچه دوتا روانشناس بودن که در زمان انقلاب صنعتی این تئوری رو دادن. اونم جون مادرهایی که بجه دار میشدن چون شب باید بیدار میموندن صبحش نمیتونستن درست کار کنن. اینا ایده دادن که جای خواب بچه باید جدا باشه، بچه گریه کرد هم بغلش نکنین باید یاد بگیره خودش بخوابه، شیر دادن هم در کار نیست. یکیشون سه تا بچه داشته که دوتاشون از دستش خودکشی کردن. از اونجایی که قبلا نقدهایی از چندتا روانشناس و عصب شناس درمورد اینکه جدا کردن جای خواب بچه و تنها بودنش موقع خواب برای روانش خوب نیست دیده بودم، به قطع شیر شب هم به دیده شک و تردید نگاه کردم و فعلا دست نگه داشتم. (بهتره تا ۷ سالگی بچه ها همراه پدرو مادر بخوابن ولی حتما از همون نوزادی تختشون جداباشه)
چرا میخوام در آینده شیر شب رو قطع کنم؟
۱. چون کمک میکنه خواب شب بچه عمیق تر بشه. وقتی بدونه شیر در کار نیست عادت میکنه بلند نشه.
۲. چون خودم داره توانم تحلیل میره. نمیتونم هم روزا همش بیدار باشم هم شبا خوابم منقطع باشه. دیگه کم کم داره جونم درمیاد.
۳. بزرگتر شده و میدونم تحمل میکنه این مدت شب تا صبح بدون شیر باشه.
مامان طهورا مامان طهورا ۱۱ ماهگی
سلام مامان امیدوارم حالتون خوب باشه..
مدتی تو گهواره نیومدم..
اما امروز اومدم تجربه مو و اتفاقی که افتاد رو باهاتون ب اشتراک بذارم..
دخترم پنجشبه عصر تب کرد،با شدت زیاد تا حدی که از گوشاش حرارت مبزد بیرون..و بیحال بود و میسوخت واقعا..
بردم دکتر و با استامینوفن تبشو کنترل کردم و بعد ۳ روز که یکشنبه شب باشه کم کم بدنش ریخت بیرون،روز بعدش کلا صورتش قرمززز شده بود
و دیروز بردم دکتر خودش متخصص ک گفت این یه ویروسه که بچه اول تب میکنه و بعد چند روزم میریزه بیرون..
بچم چند روزم هست قبل از تبش بی اشتها شده بود و غذا نمیخورد،و لثه شاش هم التهاب داره..
خلاصه این چند روز من پیر شدم،چون هم خیلی بچه اذیت بود هم غذا نمیخورد و این واقعا حالمو بد میکرد..و این‌ویروس لعنتی که صورتشو میدیدم دلم ریش میشد..
خودتونم که دیدین بچه یه طوریش میشه خودت غم داری باید ب بقیه هم جواب پس بدی ک چرا بچه اینجور شده..
شماهم حالا حواستون ب این ویروس جدید (برای من لااقل جدید بود) باشه..