مامانا بیاید
عمه من عمل پیکر تراشی کرده ۴۰سالشه بعد دوتا خواهر داره کلا دور ورش بودن میونش بتونم خوبه بد نیس
بعد خواهرانش بعد یک هفته خسته شدن رفتن خونه هاشون
گفت دوسه روزم تو بیا پیشم البته حالشم خیلی بهتر بود منم رفتم
وای اون خیلی حساسه همه وسایلای خونشم دکوری پره دکوریه
همش ب دختر من ک دوسالشه می‌گفت نزار اون ور بره دکوری ها می‌شکنن
وای وای اون ور رو اون مبل سلطنتی ها نره اونا تازن
وای این فرشامم کثیف نکنه فلان تومن پول دادم
رو این ی دونه فرش دمه دستی بشینه عب نداره وای رو تختم نره میکروبی میشه من عمل کردم تو اتاق لوازم آرایش ها نره همرو ب گند می‌کشه
خوب مامانا شماها خودتون همه بچه دارید من چجوری ب ی بچه دوساله بفهمونم رو اونا نرو فقط تو این قسمت ها بازی کن چجوری بفهمونم اونجاها نرو مگه گوش میده دوتام بچه داره خودش البته ۱۲سالشونع
بعد شبا ساعت ۱۲میخوابن دختر من عادت نداره همیشه تا دو بیداره بازی میکرد داد میزد همشون آه و ناله ک بخوابونش چرا نمی‌خوابه بچت پرو بارش آوردی می‌رفت اتاق بچه ها پتو هاشونو میکشید می‌گفت نخوابید اونام ناز ک ای بابا مرسانا اذیتمون می‌کنه منم همه حرصم رو سر بچه خالی کردم انقد زدمش ک خوابش برد واقعا از فشار عصبی داشتم می مردم از ی ور مریض داری میکردم زخم پانسمان میکردم حمومش میدادم از ی ور شام و نهار و سوپ درست میکردم از ی ورم دخترم کلافم کرده بود باید هی میگفتم نکن نرو دست نزن یعنی این دو روز دیوانه شدم گفتم دخترم اذیتم می‌کنه نمیتونم بمونم دیگه برگشتم دخترمم دندون در میاره انقد بد قلق شده دندون اخریاش اذیتش میکنن
الآنم فک کنم کنگره راه انداختن ک من نموندم و فلان شما میگید من چیکار میکردم واقعا قضاوت با شما

۱۱ پاسخ

خوب کردی اومدی
باید پرستار می‌گرفت برا خودش

من جات بودم از همون اول میگفتم عمه جان من بچه کوچیک دارم بیایم اونجا هم شما اذیت میشین هم ما شرمنده ام
ولی حالا که رفتی عیب ندارع تجربه شد که دیگه هیچوقت با کسی تعارف نکنی اوناعم هرچی می‌خوان بذار بکن اونا اکه شعور داشتن به تو نمیگفتن بری پرستاری کنی با بچه دوساله
عمت اکه اینقد حساسه باید واسه خودش پرستار می‌گرفت چندروز

اولا ک من بودم یک ساعت میدیدم اینجوره صدسال سیاه نمیموندم
بعدم هرچی هم ک بود حق نداشتی رو بچه دست بلند کنی

من بودم یه دقیقه نمی‌تونستم بمونم

والا اصلا همون دوروزم نباید میموندی

دیدی این طوری میگه زود وسایلت جمع میکردی میگفتی ببخشید بچم این حساسیت ها تو سنی نیس بتونه درک کنه بهتره برم تا راحت استراحت کنی از سرت باز میکردی.دیگه ام نرو همین بهش بگو من خودم همیشه یکی کار داره میگم من میام کمکا ولی با دخترم بیشتر تو دست و پا تونم تا کمک کنم اگه میخواد کمکم باید درک کنه بچه کوچک اذیت داره

سلام‌بنظر منم خوب کردی برگشتی . چون اینجور که نوشتی شرایط سختی داشته هم دختر گلت هم خودت

عزیزم پدر و مادر من تمام زندگی منو وقف خونواده هاشون کردن آخر هم ب دردش نخورد فامیل ...تو همیشه الویتت دخترت باشه بزار بقیه هرچی میخان بگن ...اون طفل معصوم جز تو کسی رو نداره نزار عین من حسرت مادر های بقیه رو بخوره

ببخشیدا با کمال احترام
من اصن نه شمارو‌میشناسم نه خاله تون
ولی با خوندن متنه بنظرم اومد خدمتکارشی و یه ادم زیر دستی

من روز اول برمیگشتم
خونه هرکی برم ببینم دخترم میخواد خراب کاری کنه اعصابم بهم بریزه زود برمیگردم

من جات بودم قبول نمیکردم برم چون الویت زندگیم بچمه نه عمه م
خدا برکت به مالش بده میتونه پرستار منزل بگیره

سوال های مرتبط

مامان فندق کوچولو مامان فندق کوچولو ۲ سالگی
خواهشا کسی نیاد اینجا نصیحت بنویسه راجع به چیزی که میخام بگم امشب پسرم رو برده بودیم پارک یه پارک تو یه منطقه ی بالا شهر همه بچه ها تو قیمت وسایل بازی خوشتیپ بودن و تمییز و مرتب پسر من افتاده بود دنبال بدتیپ ترین بچه ی دنیا والبته شلخته ترین و نچسب ترین که یعنی واقعا خواستنی نبود من اصلا به ایناش کار ندارم خیلی چرک بود و کفش نداشت جورابم نداشت فقط این یه دونه بچه تو پارک اینطوری بودپسر من ثانیه ای ولش نمی‌کرد مدام دنبالش میرفت هر کاری اون میکرد اینم میکرد با همون پاهای برهنه مثلا دویید رفت تو دشویی پارک که شوهرم بدو بدو رفت پسرم رو گرفت ما جفتمون خیلی مایه شدیم ولی من چیزی نگفتم بغلش کردیم رفتیم نگم چه اشکایی می‌ریخت واس اون بچه چون مطمئنم پارک نمیخاست اصلا بازی نکرد فقط چسبیده بود به اون رفتیم یه پارک دیگه که از دلش دراد مطمئنم باورتون نمیشه اینجا هم رفت نچسب ترین و نخواستنی ترین و کثیف ترین بچه رو انتخاب کرد ما شُکه شدیم شوهرم خیلی خیلی ناراحت شد گفت لابد بزرگم شه میخاد بره دنبال آدمای به درد نخور این بچه هایی که میگم دقیقا اونایی بودن که پدرومادراشون تو پارک ولشون کرده بودن واصلا نمیدونستن کجا هستن من بارها از پسرم وقتی میبرمش بیرون این حرکت رو دیدم ولی به شوهرم نگفتم ولی واقعا فکرم رو مشغول کرده چرا باید بره دنبال بچه های کثیف اونایی که کسی کاری باهاشون نداره شلخته هستن و......