۵ پاسخ

منم میخوام اونجا زایمان کنم یه دکتر نامه زدن ولی رفته مکه کسی نیست معاینه ام کنه میشه دکترتون رو معرفی کنید؟

ای جانم عزیزم خداروشکر انشالله که بسلامتی زایمان کنی ودختر نازتو بغل بگیری عزیزم😍🫂

🥴🥴مارو که میخواستن بکشن خاک برسرا انقد بد اخلاق بودن خدایی 🫩

ای جانم خداروشکررر

کدوم بیمارستان رفتی عزیزم

سوال های مرتبط

مامان بهراد مامان بهراد روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان
خلاصه که زنگ زدم مامانم گفتم آماده شو بریم برا زایمان
رفتم خونه دوش و این داستانا😂 شامم و هم دل سیررررر خوردم
وسیله ها رو برداشتم رفتیم بیمارستان حکیم برا پذیرش
رفتم داخل اورژانس مامایی خانمه گفت جانم بفرما
منم با خنده گفتم اومدم بزام😂😂😂😂
گفت جاااان چند هفته ای از کجا می‌دونی که میزایی و این سوالا جواب دادم گفتم سه سانتم باور نکرد گفت برو برا معاینه 🥴😐
رفتم معاینه گفت آره سه سانتی ولی درد داری؟ گفتم آره انقباض دارم ولی برام قابل تحمله و زود فول میشم برا زایمان
بازم باور نکرد 😐😐😐 گفت برو آن اس تی رفتم و انقباض نشون داد گفت برو پذیرش شدی 😐🥴 فقط چهل دقیقه وقت منو گرفتن😂😂😂😂😂

دیگه رفتم بالا و ماما همراهم با من رسید و ساعت ده رفتم زایشگاه تا ساعت یک دردام خوب بود قابل تحمل از یک تا دو صبح که زایمان کردم اوووووج درد هام بود که با گاز انتونوکس خیلی خوب تحمل میشد برام
حتما حتما گاز انتونوکس بگیرید خوبه

مامام گفت برات بیحسی بزنن خودم نخواستم چون دیسک دارم و اینکه روند زایمان و چند ساعت عقب می‌انداخت ارزش نداره
دیگه دو فول شدم و زایمان کردم ❤️❤️❤️❤️❤️


سوالی چیزی بود بپرسید جواب میدم بهتون ❤️❤️❤️❤️
مامان محمد مامان محمد ۲ ماهگی
سلام من همون مامان ۲۹ هفتگی فارغ شده بودمم میخوام تجربه خودم ازبستری شدن زایمان توبیمارستان مهدیه بگم خب من وقتی کیسه آبم پاره شدزنگ زدم دکترم اونم گفت تنهابیمارستانی که مجهزترین دستگاهاروداره برای جنین زودرس اونجاس منم رفتم وسونوکرن گفتن کیسه آبت ۵سانته منوبردن بلوک زایمان بهم آمپول بتاو سولفات زدن که دردام شروع نشن یک روزموندم بلوک خیلی سخت بودچون حال روحیم خوب نبود نه گذاشته بودن گوشی داشته باشم نه همراه ازاینورم دستگاه آن اس تی بهم وصل بود وهیچی به جزمایعات نمیتونستم بخورم بعداون منوبردن بخش بستری شدم خداییش هرروزچک میکردن رسیدگیشون خوب بودپرستارواونایی که بخش بون خوب بودن تااینکه همش اضافه های کیسه آبم خالی میشد بهشون میگفتم میگفتن نگران نباش ماتا ۳۴ هفته نگهت میداریم ولی پسران خیلی عجله داشت بعدچهارروززیردلم وکمرم درد گرفت دستگاه وصل کردن انقباضی نشون نداد بعد معاینه کردن گفتن ۳ سانت بازی منو بردن بلوکو دستگاه وصل کردن بهم منم دردم هی شدیدترمیشد سربچه قشنگ پایین بودن توی اتاق بدون همراه بدون پرستار دردمیکشدم تازه دستگاه به شکمم وصل بود نباید تکون میخوردم خیلی سخت بود فقط دادم که میرفت هوا میومدن معاینه میکردن میرفتن دستشویی هم التماس میکردم نمیذاشتن برم خلاصه دیگه بعو۵ ساعت درد بلند شدن دستگاهاروکندم فقط فرارکنم😂چون دیگع داشتم میمردم که امدن دیدن سر بچه داره میاد سریع زنگ زدن به اتاق nicuدستگاه آوردن به منم گفتن زورنزن بچت میاد وگرنه تادستگاه اینا آماده بشه خلاصه مازاییدیمو یعنی پسرم فوضولی خان بدون هیچ کمک پرستاری اومدش بردنش ومنم رفتم بخش الانم یه روزه اونجاست