۱۱ پاسخ

به چی اعتیاد داره

انشالله ک مشکلتون حل بشه عزیزم واقعا سخت

وای اعتیاد خیلی سخته خدا لعنت کنه باعث و بانیشو جوونای مردمو بدبخت کردن

خودت بندازش کمپ

آوردن اسم طلاق راحت اما طلاق گرفتن سخت

این تهدید براش خوب فعلا درخواست طلاق نده ببین ب خودش میاد یک ماه دوماه ازش دور باش نزار بچه رو ببینه اگر واقعا بقول خودت جونش ب جون بچت بند باشه ترک می‌کنه پاک میشه میاد دنبالتون

فقط چون تریاک اسنفاده میکنه؟یا مثلا دست بزن داره،یا خرج نمیده،یا سر کار نمیره،سبک و سنگین کن زندگی ک ساختید الکی نره روی هوا

الهی چقد گریه ام گرفت 😭😭 الهی خدا بهترینا رو سر راهتون قرار بده ... الهی خدا ریششو بخشکونه هر کی مواد میفروشه خدا لعنتش کنه تو آتیش جهنم بسوزه... حالا بازم دخترتو برمیداری و میری؟؟؟ ببخشید سوال کردم

خب چقدر بهش فرصت بدی خودت از همه مهمتری بهترین تصمیم بگیر بگو میرم هروقت پاک شدی دوباره برگرد

الهی بگردم واسه دل پرت.خدا کمکت کنه.
اگه میبینی راهی نداره که خوب شه واسه آینده بچت واقعا جدا شو.اما اگه امید داری که درمان شه کمکش کن

ای بابا ناراحت شدم مگه ب چی اعتیاد داره

سوال های مرتبط

مامان ساحل🍭 مامان ساحل🍭 ۱۲ ماهگی
مادرشوهرم خانواده خودشو دعوت کرده افطار.موقعه افطار بچم گریه میکرد همه سرشونو کردن پایین و غذا خوردن،بعد افطار که شد خاله های شوهرم موقعه جمع کردن ظرف و شستنش امدن که بچه رو بده ما،هی گفتم نه دارمش.یه خاله اش کنه شد و گفت بده و به زور داشت میگرفت،گفتم خاله بچم گریه میاد میگم نه یعنی نه.هی به دخترم میگفت بیا بچمم گریه،اخرش عصبی شدم گفتم نمیبینی بچه میبنتت گریه میکنه،ولکن دیگه.خواهرشوهرمم امد بدش من گفتم گریه میکنه،میگه نمیکنه به زور داشت میگرفت،گفتم ولکن بچه رو برو به کارات برس،بچمو خودم دارم،به خانوم برخورد.
حالا صبح من امدم پایین غذا بار گذاشتم و‌سالاد درست کردم،خواهرشوهرم یه کوکو درست کرد و چایی زد.اونوقت همشون بعد غذا خوردن از همه تشکر کردن جز من،خیلی بهم برخورد
هر دفعه میان اینجا من باید پاشم ظرف بشورم و کارا رو برسم،حالا امشب مجبور شدن ظرف بشورن حرصی شدن.شوهرمم سرکاره،زنگ زد خوبی بچه خوبه،گفتم لجدداره میگه پیشم باش،گفت بهتر،بشین پیش بچه تکون نخور خودشون کارا رو برسن الکی خودتو خسته نکن🫠
مامان شاهان مامان شاهان ۹ ماهگی
امروز رفته بودم دکتر شاهان، با دکترش یاد یه خاطره جالب افتادیم کلی خندیدیم اومدم براتون تعریف کنم شاد بشین 😁
یک هفته مونده بود به زایمانم ، کلی سرچ زدم یه دکتر خوب پیدا کردم تو منطقه مامانمینا و گفتم برم پیشش اگه خوب بود دیگه بعنوان دکتر شاهان انتخابش کنم.
رفتم اونجا نوبت بگیرم منشی گفت اسم بچه چیه گفتم شاهان .... . بنده خدا اول فکر کرد یه بچه دیگه دارم الانم باردارم. گفت تو این گرما اومدی برو بشین اونجا جلو کولر تا نوبتت بشه. خلاصه نوبتم شد اومدم برم تو گفت پس بچه کو ؟ گفتم تو شکممه . گفت نه شاهانو میگم. گفتم منم شاهانو میگم. با تعجب همراهم اومد تو اتاق دکتر.
به دکتر گفتم من مادر اولی ام و کلی سوال دارم که نمیخوام از بزرگترا طبق تحربیات گذشته بپرسم دوست دارم با علم جدید اگاه بشم‌ . دکتر و منشی انقد خندیدن اشک از چشمشون میومد. بعد ازم معذرت خواهی کرد و گفت خیلی عجیب بوده برام برای همین خندیدیم. خلاصه سوالایی پرسیدم که الان بهشون فکر میکنم میگم واقعا چرا من انقد تباه بودم؟؟؟؟؟؟؟ البته تو این ۹ماه کلی تحربه کسب کردم و خیلی چیزا متوجه شدم شاید برای همین الان اون سوالا برام خنده داره
ولی همون شد باب اشنایی و دوستی من و دکتر شاهان.
اولین روز زایمانم اومد خونمون و بعد از اون دایما با مهربونیاش منو شرمنده خودش کرد.
یه اتفاق خنده دار بود و سبب یه دوستی عمیق شد .
انقدر دوست شدیم که الان ده روز همدیگرو نبینیم اروم نمیگیگیریم😂