۵ پاسخ

یکم ببرش پارک یا جای شلوغ بذاربابچه بازی کن

پسر منم.
خیلی غریبی میکنه.. فقط بامن دوست داره بازی کنه

پسر منم چون تنهان

خودت صدا کن بچه هارو بگو بیایین دوست بشین باهم بازی کنید

پسرمن برعکس عاشق بچه ها هست همش میره با اونا بازی کن ولی بعضی بچه ها باهاش بازی نمیکن فرار میکن دلم براش میسوزه اینجوری

سوال های مرتبط

مامان آقا علی‌اکبر مامان آقا علی‌اکبر ۲ سالگی
خانما پسرم نزدیک سه سالشه اطرافش اصلا بچه نیست، شوهرم یه برادر داره که شهر دیگه س خودمم یه داداش دارمه بچه نداره، پدرشوهر مادرشوهرم هم سنشون بالاس ولی مامان خودم زیاد با پسرم بازی میکنه بابام هم گه گاهی بیرون میبردش ولی شوهرم هرروز بدون یه روز تعطیلی صبح تا 7شب کاره وقتی هم میاد خونه یا خستس یا پای گوشیه، منم هفته ای یکبار میبرم شهربازی یه مدتم کلاس مادر و کودک می‌بردم خوب بود خیلی با بچه ها بازی نمی‌کرد ولی فرار هم نمی‌کرد ارتباطش با بزرگترها به خصوص خانمها بهتر بود
حالا مدتیه پسرم وقتی میبرم شهربازی از بچه ها فرار میکنه ببینه پشت سرش روی سرسره کسی هست فقط جیغ میزنه و می‌ترسه و بشدت وابسته تر از قبل به من شده نهایت گاهی مامانم
له باباش میگه سمتم نیا، نمیذاره کسی بهش دست بزنه
البته از وقتی بدنیا اومده صد در صد کاراش خواب و غذا و شیر و پوشک و... با خودم بوده و تمام روز با منه و حس میکنم این واقعا بده
حرف زدنش خوبه راحت با بقیه حرف میزنه میره مغازه خودش کارت میده رمز میگه انتخاب میکنه ولی میگم فقط با بزرگترها
حس میکنم بچگیش داره حیف میشه و بازیش و کارهاش و رفتارش از الان بزرگونه شده
مثل بقیه بچه ها اهل بازی با وسایل بازی یا اسباب بازی ها نیست
چیکنم؟ راهی غیر از بردن به شهربازی و پارک و کلاس که بین بقیه بچه ها باشه بلد نیستم