۸ پاسخ

توقعت از یه بچه چهار پنج ساله چیه راحتش بذار بذار بازی بکنه تجربه بکنه وقتی به خودش و کسی آسیب نمیزنه.
گناه داره بچه سرخورده میشه .
تعداد نکن بشین سعی کنی کم بکنی اونم حرف گوش کن میشه رو پسرمن جواب داده.
البته من بچه دوم نخواهم داشت

بچه اول دوم ندارن کلا بچه ها حرف گوش نکن شدن و تا داد نزنی حرفتو گوش نمی‌کنند اما خب باید خودمونو کنترل کنیم

خداروشکر برا من پیش نیومده.فاصلشون دوساله و کلا جوری نیست به دخترم بگم تو از داداشت بزرگتری...بحثشونم بشه قطعا میانجیگزی میکنم بی طرف..گاهی پسرم گاهی دخترم مقصرن خودشون کنار میان.اتفاقا ازروزیکه تصمیم به بچه دوم گرفتیم قرارمون این بود هرگز نزاریم دخترمون لطمه ببینه و خداروشکر فعلا خوب بوده

خب غر نزن. خودتو کنترل کن. اولی الان مهمه. ۸۰درصد انرژیت باید برای اولی باشه. ۸۰درصد محبتت باید برای اولی باشه

اوایل که کارن خیلی کوچیکه بود آره ولی الان نه مثلا وقتی باهم دعواشون میشه سعی میکنم طرف هر دو رو بگیرم یا هر دوشونو دعوا میکنم

اره من خیلی سربچه اولم غرزدم دادزدم کتک زدم

فک میکنم هرچی سن بچه ها بزرگتر میشن ، وقتی بچه دومی بیاد بچه اول سرخورده میشه فک میکنه دیگه پدر و مادرش دوسش ندارن
من وقتی پسر دومم اومد پسر اولم نزدیک دوسال بود خیلی زود داداششو پذیرفت

البته این سن بچه ها اوج لجبازیشون هس اصلا به حرف گوش نمیدن

بله متاسفانه همه گیرها رو دخترمه وقتی هم یکم محبت آمیز نگاه پسرم کنم میبینم که دخترم با چه حسرتی نگا می‌کنه
یعنی یه بار بگم دورت بگردم میگه مامان چرا اونجوری میگی یعنی منو دوست داری دلم میخواد اون لحظه دنیا رو آتیش بزنم که اینجوری میگه دوسش دارم خیلی خیلی خیلی خیلی زیاد هم دوسش دارم ولی خب بعضی موقع ها لازمه که جدی برخورد کنیم

سوال های مرتبط

مامان اراد مامان اراد ۴ سالگی
سلام.
پسرم از روزی که بدنیا اومد سر بد غذایش پدر منو در آورد.الان که بزرگتر شده بخاطر اینکه از گرسنگی نمیره وعدهاشو میخوره ادنم فقط غذاهای که موردعلاقه شه.بقیه رو با جون کنندن درد چند لقمه میخوره.اما سمت میوه اصلن نمیاد.خودم با هر ترفندی بصورت آبمیوه وپوره واینوچیزا هر روز سعی میکنم میوه شو بخوره
دیروز به اصرار خودش گفت گیلاس برام بخرید ما هم خوشحال که این بچه خورش بلاخره دلش یه چیزی خواست.براش گرفتیم یدونه خورد تف کرد بیرون .منم دیدم نزدیک شامه اصرار نکزدم که بتونه سرکش و حداقل بخوره.اللن بهش گفتم گیلاس بیارم برام گفت اره ولی باید ابشو بگیری🥴گفتم اخه دوسافت من باید بشینم فقط هسته جدا کنم دیدم کوتاه نمیار ورداشتم یه مشت گیلاس و هفته هاشو در آوردم با رنده پوره کردم براش.ریخام تو لیوان که بخوره انقد این بچه با لیولن بازی کرد بخاطر اینکه نخواه.تا خورش لیوان از دستش سر خورد زمین وخیالش راحا شد.از شدت عصبانیت داد زدم رو سرش ادنم بغض کرد افتاد به گریه منم محلش ندادم الانم مظلوم یه گوشه دراز کشیده.شمادبکید من چکار کنم از دست این بچه بخدا خسته م دیگ.ارزو وحسرت شده برام که یبار فقط یبار این بچه خورش بادمیل و رغبت ازم یه چیزی بخاد برا خوردن😭