۶ پاسخ

منم دقیقا اینجوریم همش شبا بیداره و گریه میکنه ولی هر دیقه بخوابه باهاش میخوابم ک شارژ شم

من روزای اول از تنها شدن با بچم‌میترسیدم بچم انگار هیولا بود واسم همشم گریه میکردم و خودمو سرزنش میکردم که نه ماه انتظار کشیدی تهش هیچی لذت نمیبری ولی الان که چهل روز گذشته همشو فراموش کردم

درست میشه حتما اصلا نگران نباش...من و دخترم کم کم داریم باهم کنار میایم😂

منم مثل تو بودم خواهر حتی بدتر .ولی با خودت بگو این روزام میگزره .میشه خاطره ..همیشه که ایطوره نمیمونه

تموم میشه
دوماهش ک شروع شه همش تموم میشه
خوابش تنظیم میشه فقط برا شیر بیدار میشه
دلدردش کمتر میشه
میتونی بری بیرون باهاش من مسافرت رفتم حتی
منم مثل تو جونم درومده بود تا ۴۰ روز خیلی خسته و عصبی بودم حس میکردم زندگیم تموم شده ولی الان تونستم برنامه ریزی کنم با این شرایط

کمکی نداری؟ خواهری مادری ، کسی نیست کمکت کنه؟ دست تنها واقعا سخته من درکت می کنم

سوال های مرتبط