سلام دوستان
حالتون خوبه
یه نظرخواهی داشتم ازتون
پسر من یک سال و هشت ماهشه
منم میخوام کنکور بدم برای ۱۴۰۵ .همسرم و خانوادش انچنان حمایتم نمیکنن
چون برای کنکور باید خیلی خوند و نمیشه به یچه رسید زیاد
چون باید بچمو بذارم پیش مامانو بابام تا خودم مطالعه کنم
تااینکه خبر اورد همسرم که مادرو پدرش میگن بچه یروز توی خونه نشسته و گوشاش رو گرفته و داد زده
حالا حتما از یچیزی ناراخت شده که ابن کارو کرده ولی تونا میگن که بچه عصبی شده
هی فکر میکنم قید کنکور رو بزنم میگم نمیتونم
ته دلم همش فکر میکنم بهش
میگم بذارم وقتی ماهان پنج ساله شد که از شیر پوشک و پستونک گرفته میشه تاخدودی هم حرفمو میفهمه بهتره
ولی اون زمان هم مشکلات خودشو داره
مثلا کتاب ها عوض میشه باید از دوباره پول کلاس و منابع بدم و...
حالا بنظرتون حق دارن بقیه؟
ایا بچه های شماهم جیغ میزنن ؟
بنظرتون بچه بشه پنج ساله تاحدودی همکاری میکنه برای مطالعه؟یابازم دردسر داره و وقت میگیره ؟
ممنون میشم تجربتونو برای درس خوندن با بچه بگید🤍🙏

۱۰ پاسخ

عزیزم درس خوندن شما ربطی به داد زدن بچه نداره به جاش همون بچه وقتی بزرگ شد بهت افتخار میکنه بابت همچین مادر موفقی
بخون ک ان شاءالله موفق باشی
من میخواستم برای آموزش و پرورش بخونم توی شهر غریب کسی کنارم نبود بچم همکاری نکرد شوهرم هم بدتر

بچه ازدواج هم بکنه دردسر داره ،کلا خانواده شوهرتو میخان فاز مخالفو بزنن همیشه

عزیزم حتما درستو بخون . بچه هم مشکلی نداره خیالت راحت فک میکنم خواستن جو بدن
بچه س دیگه

حالا که انقد مصمم هستی حتما ادامه بده و درستو بخون.
خانواده شوهرت باید از خداشونم باشه.نیست چون زورشون میاد شما پیشرفت کنی.
بچه های مام که ۲۴ساعت خونه ایم و چشم تو چشم همیم بازم جیغ میکشن و لجبازی شدید دارن.چون بچه ن.چه ربطی به عصبی بودن داره.بهونه ای بیش نیست که بامبول در بیارن.البته اینم در نظر بگیر احتمالا تقی به توقی بخوره میخوان منتت کنن که به بچه نمیرسی اینجور شد ولی تو قوی باش و مصمم

من رفتم تایپیک هاتو خوندم عزیزم متاسفانه شما مشکلت همسرته فقط و فقط مشاوره برید تا خودش هم نخواد نمیتونه درست بشه منم اوایل بچه دار شدنم خیلی اذیتم کردن مشترک زندگی می‌کردم خیانت نمیکنه اما دخالت های بیجا آسایش برام نداشته بود از مای بی بی کردن و شیر خشک تا دارو ....الان که خودش میخواد و هم پا شده دیگه اجازه دخالت ندارن من به خاطر شرایطم خیلی پیش میاد بچمو بذارم پیش مادرم خیییلی خدا عمرش بده خیلی کمکم می‌کنه سر همین خواهر شوهرم ومادرشوهرم چندباری بهم حرف زدن همسرم جلوشون وایساد دیگه نگفتن الان هم بعضی وقتها مثل الان می‌فرستمش خونه مادرشوهرم خدایی هواشو دارن و خیلی دوستش دارن خودمم میرم قهر نیستم ولی وقتی نتونم برم دخترم رو می‌فرستم همینجوری که من دوست دارم برم خونه مادرم و دخترم بره همسرم هم دوست داره بچش رو خونوادش ببینن متاسفانه یا جد پدری از مادر تو کشور ما حقش بیشتره😔

پدر مادر شوهر تو میترسن تو اینبار از معلمی چیز بهتری قبول بشی
سیک بچشونو برنی ببخشید ها چون من یادمه ماهان ک بچه بود چیکارا باهات میکردن
اونا ی مشت حسود بدبخت و عقده ای ان ک از نقطه ضعفت ک بچه هس استفاده میکنن
بچه میره پیش پدر مادرت ب اونام ربطی نداره هیچم عصبی نمیشه از ی مادر افسرده ک همش حس کنه ب جایی نرسیده ی مادربزرگ پر انرژی و شاد خیلی بیشتر هواشو داره
من شرایط مشابه شمارو داشتم خداروشکر تعطلل نکردم با همه چرت و پرتایی مثل اینا ک بچه نوزاد مادر میخواد فلان

ببین مشکل اصلی همسرته نه کس دیگه با همسرت صحبت کن چون تا همسرت حرفی نزنه اونا که نمی‌دونن بچه ها تو این سن از این کارا میکنن عصبی بودن نیست که فداتشم اگر تصمیمت جدیه حتما پیگیر شو ادامه بده من ارشد شیمی دارم میخواستم برا مامایی شرکت کنم اما واقعا نمیتونم دیگه اعصاب نمونده برام ماهم نیاز به آرامش خلوت و...داریم سرما خوردم دخترمم سرما خورده داره بهتر میشه من تازه شروع شده الان همسرم دخترم رو برد خونه مادرش تا من استراحت کنم اگر همسرم حمایت نکنه فقط جنگ اعصاب هست به نظرم با همسرت صحبت کن

کنکور چی عزیزم ارشد ؟
اگه منظورت ارشده
نیاز به خوندن آنچنانی نداری
دو ماه قبل آزمون یه مطالعه داشته باشی همه چیز یادت میاد

سلام عزیزم بردار بخون به حرف هیچکسم‌گوش نده تو داری واسه آینده همون بچه تلاش میکنی که بزرگ شد تو رفاه باشه منم تصمیم دارم واسه کنکور ۴۰۵ بخونم
فعلا دارم ترمیم معدل میزنم

البته اینم بگم ک ماهان از موقع تولدش خونه ی بابام بزرگ شده و با بابام خیلی عادت داره تا شبا دستشو نگیره نمیخوابه
ینی به سختی میخوابه ...

سوال های مرتبط

مامان سهراب👶 مامان سهراب👶 ۱ سالگی
سلام مامانا ظهرتون بخیر 🤗
یه مسئله مهم هس در مورد تربیت بچه هامون گفتم باهاتون به اشتراک بزارم
پس حتما وقت بزارین بخونین ممنون😘

حدودا یه پنج ماهی میشه من برای تربیت سهراب و افسردگی خودم میرم پیش مشاور و خب چیزای خیلی مفیدی یادگرفتم دلم خواست با شما هم اشتراک بزارم
یکی از مهم چیزایی که گفته و من اجرا میکنم نگفتن کلمه ( نه و نکن ) هست که با مامانا توی روز خیلی تکرار میکنیم و همین دوتا کلمه باعث کلی چیزای مخرب میشه که حالا براتون مثال میزنم و میگم چرا نگیم
و اینکه میگن وسایل خونه رو جمع نکنین تا بچه عادت کنه دست نزنه مشاور میگفت این کاملا اشتباهه چون ذاتا بچه ها کنجکاو هستن دلشون میخواد به همه چی دست بزنن وقتی وسیله ها باشه مطمئنا همش باید بگی دست نزنی نکن میشکنه برای جلوگیری از اینا بهتره که وسیله های خطرناک جمع بشه

حالا چرا به بچه نگیم نه :

پایین میزارم حتما بخونین

کلی مبحث دیگه هم هس تو تاپیک های بعدی میزارم
حالا بیاین باهم درموردش بحث کنیم

عکسم خودم گرفتم توی حیاط خونه مامانم افتابگردون کاشتن خیلی نازه🌻
مامان هلـــــــسا مامان هلـــــــسا ۱ سالگی
حدود دو ساله که مادر شدم…
ولی خجالت نمیکشم بگم که:
📌همیشه دلم برای روزهایی که بچه نداشتم تنگ میشه! 💔
📌خجالت نمیکشم که بگم بعد زایمان،
از حرفای خیلیا ناراحت شدم و حتی گریه کردم. 💔
📌خجالت نمیکشم که بگم بعد زایمانم شدیدترین نوع افسردگی رو گرفته بودم که به سختی تونستم ازش گذر کنم. 💔
📌خجالت نمیکشم که بگم که هنوز نتونستم به وزن و اندام قبل بارداری برگردم و همش خودمو مقایسه میکنم! 💔
📌خجالت نمیکشم که بگم حافظه‌م بعد زایمان ضعیف شده و گاهی حواس‌پرتی میگیرم! 💔
📌خجالت نمیکشم که بگم همش با خودم میگم کاش دیرتر مادر میشدم. 💔
📌خجالت نمیکشم که بگم شب‌ها تا دیر وقت بیدارم تا از تنهایی و خلوت‌م بدون بچه لذت ببرم. 💔
📌خجالت نمیکشم که بگم یک حمام یا دستشویی رفتن با خیال راحت برام شده آرزو! 💔
📌خجالت نمیکشم که بگم دیگه مثل قبل نمیتونم به خودم و ظاهرم برسم چون دیگه انرژی برای ظاهرم نمی‌مونه! 💔
📌خجالت نمیکشم که بگم به همسرم حسودی میکنم چون هنوز می‌تونه کارهایی که دلش میخواد رو انجام بده یا جاهایی که دلش میخواد بره بدون دغدغه بچه. 💔
📌خجالت نمیکشم که بگم دلم برای دونفره‌هامون با همسرم تنگ شده!به‌خصوص کافه گردی و سفر دونفره! 💔
📌خجالت نمیکشم که بگم گاهی اوقات یادم میره قطره‌ها و ویتامین‌های ضروری بچمو بدم و عذاب وجدان میگیرم بعدش! 💔
📌خجالت نمیکشم که بگم خیلی اوقات از کوره درمیرم و داد میزنم سر بچم ولی دو ثانیه بعد از شدت عذاب وجدان می‌میرم! 💔
📌خجالت نمیکشم که بگم همیشه فکر میکنم مادر ناکافی هستم! 💔
📌خجالت نمیکشم که بگم غذای کمکی بچمو با روش سنتی شروع کردم چون میترسیدم و عصبی میشدم از به‌هم‌ ریختگی غذا، و بعد چند ماه تونستم
‏blw شروع کنم. 💔
مامان امیرحسین🙍‍♂️ مامان امیرحسین🙍‍♂️ ۱ سالگی
مامان ماهلین مامان ماهلین ۱ سالگی