عزیزم درس خوندن شما ربطی به داد زدن بچه نداره به جاش همون بچه وقتی بزرگ شد بهت افتخار میکنه بابت همچین مادر موفقی
بخون ک ان شاءالله موفق باشی
من میخواستم برای آموزش و پرورش بخونم توی شهر غریب کسی کنارم نبود بچم همکاری نکرد شوهرم هم بدتر
بچه ازدواج هم بکنه دردسر داره ،کلا خانواده شوهرتو میخان فاز مخالفو بزنن همیشه
عزیزم حتما درستو بخون . بچه هم مشکلی نداره خیالت راحت فک میکنم خواستن جو بدن
بچه س دیگه
حالا که انقد مصمم هستی حتما ادامه بده و درستو بخون.
خانواده شوهرت باید از خداشونم باشه.نیست چون زورشون میاد شما پیشرفت کنی.
بچه های مام که ۲۴ساعت خونه ایم و چشم تو چشم همیم بازم جیغ میکشن و لجبازی شدید دارن.چون بچه ن.چه ربطی به عصبی بودن داره.بهونه ای بیش نیست که بامبول در بیارن.البته اینم در نظر بگیر احتمالا تقی به توقی بخوره میخوان منتت کنن که به بچه نمیرسی اینجور شد ولی تو قوی باش و مصمم
من رفتم تایپیک هاتو خوندم عزیزم متاسفانه شما مشکلت همسرته فقط و فقط مشاوره برید تا خودش هم نخواد نمیتونه درست بشه منم اوایل بچه دار شدنم خیلی اذیتم کردن مشترک زندگی میکردم خیانت نمیکنه اما دخالت های بیجا آسایش برام نداشته بود از مای بی بی کردن و شیر خشک تا دارو ....الان که خودش میخواد و هم پا شده دیگه اجازه دخالت ندارن من به خاطر شرایطم خیلی پیش میاد بچمو بذارم پیش مادرم خیییلی خدا عمرش بده خیلی کمکم میکنه سر همین خواهر شوهرم ومادرشوهرم چندباری بهم حرف زدن همسرم جلوشون وایساد دیگه نگفتن الان هم بعضی وقتها مثل الان میفرستمش خونه مادرشوهرم خدایی هواشو دارن و خیلی دوستش دارن خودمم میرم قهر نیستم ولی وقتی نتونم برم دخترم رو میفرستم همینجوری که من دوست دارم برم خونه مادرم و دخترم بره همسرم هم دوست داره بچش رو خونوادش ببینن متاسفانه یا جد پدری از مادر تو کشور ما حقش بیشتره😔
پدر مادر شوهر تو میترسن تو اینبار از معلمی چیز بهتری قبول بشی
سیک بچشونو برنی ببخشید ها چون من یادمه ماهان ک بچه بود چیکارا باهات میکردن
اونا ی مشت حسود بدبخت و عقده ای ان ک از نقطه ضعفت ک بچه هس استفاده میکنن
بچه میره پیش پدر مادرت ب اونام ربطی نداره هیچم عصبی نمیشه از ی مادر افسرده ک همش حس کنه ب جایی نرسیده ی مادربزرگ پر انرژی و شاد خیلی بیشتر هواشو داره
من شرایط مشابه شمارو داشتم خداروشکر تعطلل نکردم با همه چرت و پرتایی مثل اینا ک بچه نوزاد مادر میخواد فلان
ببین مشکل اصلی همسرته نه کس دیگه با همسرت صحبت کن چون تا همسرت حرفی نزنه اونا که نمیدونن بچه ها تو این سن از این کارا میکنن عصبی بودن نیست که فداتشم اگر تصمیمت جدیه حتما پیگیر شو ادامه بده من ارشد شیمی دارم میخواستم برا مامایی شرکت کنم اما واقعا نمیتونم دیگه اعصاب نمونده برام ماهم نیاز به آرامش خلوت و...داریم سرما خوردم دخترمم سرما خورده داره بهتر میشه من تازه شروع شده الان همسرم دخترم رو برد خونه مادرش تا من استراحت کنم اگر همسرم حمایت نکنه فقط جنگ اعصاب هست به نظرم با همسرت صحبت کن
کنکور چی عزیزم ارشد ؟
اگه منظورت ارشده
نیاز به خوندن آنچنانی نداری
دو ماه قبل آزمون یه مطالعه داشته باشی همه چیز یادت میاد
سلام عزیزم بردار بخون به حرف هیچکسمگوش نده تو داری واسه آینده همون بچه تلاش میکنی که بزرگ شد تو رفاه باشه منم تصمیم دارم واسه کنکور ۴۰۵ بخونم
فعلا دارم ترمیم معدل میزنم
البته اینم بگم ک ماهان از موقع تولدش خونه ی بابام بزرگ شده و با بابام خیلی عادت داره تا شبا دستشو نگیره نمیخوابه
ینی به سختی میخوابه ...
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.