۱۰ پاسخ

وای همش ب آرامش قبل بچه فکر میکنم حسرت میخورم چرا بیشتر کیف نکردم واقعن روزایی ک فکر میکردم بدترین روز رندگیمه خوش ترین بوده 😩😂

وای حالا من از بعدشون بیشتر میترسم
همسایمون پسرش ۴ سالشه یعنی از دو سالگیش به این ور همش داره میگه پدرم رو در آورده و فلان و فلان.....
حالا من اینقدر استرس گرفتم البته همسایمون پسرش دو سال و خورده ای بود دومی رو باردار شد میگم شاید به همین خاطره.....

منم همینطور بودم و خیلی حساسیت نشون میدادم خیلی کارامیگردم خیلی چیزارو برا خودم سخت کرده بودم الکی غصه خیلی چیزایی و خوردم ک اصلا سختی نداش

برای هممون سخته ولی تا می تونی عشق کن باهاش اگه خسته میشی یکم استراحت کن کمک بخواه عیبی نداره خیلی فکرا تو سرمون می چرخه خود من همش می ترسم یکی بیاد بگیرتش ازم باورت نمیشه یکم غریبه تر باشن نه کسی که تو خیابون ها مثلا فامیلای دور بغلش می کنن دلم میریزه اوایل که جداش کردم شبا ۴ ۵ بار می رفتم نگاش کنم که خوابه یا دور از جونش مرده ولی میدونم فکره سعی می کنم حس بدم رو تجربه کنم ازش فرار نکنم ولی به خودمم میگم فکره همین و بس

نیل قشنگم😍😍دورت بگردم😘😘😘

چون خودتم کم تجربه بودی
دفعه بعد دیگه مسلما هیچ کدوممون این شکلی نیستیم

گر نگهدار من آن است که من می‌دانم
شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد

حالا شما دنیایی هم استرس داشته باشی فقط خودتو اذیت کردی

از این به بعد اصلا به خودت سخت نگیر
با بچه ات خوش بگذرانید از زندگی لذت ببرید

واااااای ننه
چقدر خوشمله جوجه ات

ای خداااا چقدر نازه 😍😍😍 ماشالا خدا حفظش کنه قدعسل🥰💞❣️🎀

سوال های مرتبط