۷ پاسخ

با خبر خوش زایمان بیای به زودی اینجا 😍😍😍😍😍😍😍

منکه سزارین بودم ده روز آخر اینطوری بودم
و غذا هم خیلی‌کم میتونستم بخورم

آیا احساس سوزن در زیر شکم و واژن هم ربطی داره یا نه؟

من از همین الان این‌حالاتی که شما گفتی رو دارم

سربچه اول تا ۴۱ زایمان کردم مثل شما آب خون امد بد فرداش زایمان کردم

من تاریخ زایمان ۲۴ مثل شما ۳۸ امروز درد که میگی من دارم دقیقن کمر درد حالت سوزن سوزن شدن کمر از دیروز صبح تا الان ۳بار گرفته ولکرده دل درد دارم

گلم منم مثل شمام هر چند ساعت میگیره کیسه آب گرم میزارم رو کمرم
منم همش منتظر دردامم

سوال های مرتبط

مامان کوروش🫀 مامان کوروش🫀 روزهای ابتدایی تولد
مامان مهدیار مامان مهدیار روزهای ابتدایی تولد
تجربه‌ی زایمان بخش یک
من روز جمعه دو خرداد چهل هفته‌م کامل میشد ولی هیچ دردی نداشتم دهانه رحمم هم دوسانت بود. دیگه جمعه با نامه بستری دکترم(عفت عظیمی نژاد) رفتم بیمارستان قدس و بستری شدم با خواست خودم. ساعت ۹ صبح بهم آمپول فشار زدن ولی خیییلی سرعتش کم بود تازه ظهرش یواش یواش دردای من شروع شد اما دهانه رحمم هیچ پیشرفتی نمیکرد همون دو مونده بود دیگه شب بعداز کلی درد تازه دهانه رحمم شده بود دو و نیم سانت. شبش ساعت ۱۲ با نظر دکترم آمپول فشار رو قطع کردن که رحمم خسته نشه و مثلا به رحمم استراحت بدن اما دیگه دردهای خودم شروع شده بود و شبش هر دو سه دقیقه یک بار دردم میگرفت و ول میکرد. صبح شنبه ۳ خرداد ساعت ۶ دوباره آمپول فشارم رو باز کردن و دردام هی تشدید میشد. دهانه رحمم که بالاخره شد ۳ سانت دیگه به مامای همراهم زنگ زدن که بیاد و وقتی اومد نزدیکای ۴ سانت بودم کلی ورزش بهم داد که انجام بدم و دیگه ۴ سانت که شدم اپیدورال رو برام زدن. اپیدورال هم تزریقش درد داشت خیلی گریه کردم در حدی که نفسم بالا نمیومد. سختیشم این بود که بهم میگفتن موقع تزریق حدود ده دقیقه اصلا نباید تکون بخوری حتی اگه دردات میگرفت و ول میکرد که این خیلی سخت بود برام. اما دیگه وقتی تزریق کردن کم کم کل بدنم آروم شد خیلی حس خوبی بود دیگه هیچ دردی حس نمیکردم حتی انقباضات شدیدم رو