سوال های مرتبط

مامان مهراب مامان مهراب ۱۵ ماهگی
اگر باعث اختلال در عملکرد کودک شده نگران کننده است به طور مثال:
بازی و ارتباط و خواب کودک دچار مشکل شده/نمی‌خواهد به مهد برود/نمی‌تواند بخوابد/بسیار گوشه گیر است و نمی‌خواهد با بچه ها بازی کند
علت های اضطراب:
اضطراب از مادر و پدر به کودک منتقل می‌شود
نقش ژنتیک
کنار آن،محیط و تربیت خیلی نقش مهمی دارد
نقش مهم تربیت کودک
مراقبت بیش از حد از کودک
کنترل زیاد و نگرانی شدید والدین
والدین هلیکوپتری:
کودک به این نتیجه می‌رسد همه چیز خطرناک است و والدین من همیشه باید از من مراقبت کنند،چون من نمی‌توانم از خودم مراقبت کنم
انتقاد زیاد والدین/می‌خواهند همه چیز طبق چیزی که خودشان می‌خواهند پیش برود
تجربه های بد اولیه که برای کودک حل نشده و باعث ایجاد مشکلات جدی می‌شود
اضطراب جدایی:
حداقل یک ماه دیده می‌شود
زیر دوسال چسبیدن به مادر طبیعی است مثلا دنبالتون میاد حتی توی دستشویی
باید یاد بگیریم رفتار صحیح داشته باشیم؛دلبستگی ایمن
اختلال اضطراب جدایی بعد از دو سال هنوز هست
کودک به مادر خیلی میچسبد،در جمع نمی‌رود، ارتباط نمیگیرد،در کلاس ها به مادر میچسبد
موقع حمام و دستشویی، هنوز دنبال مادر می‌رود
این نشانه ها اختلال اضطراب جدایی است
مامان مهراب مامان مهراب ۱۵ ماهگی
سلام به همگی
یکی از دوستان گفت تجربه خودم رو بگم
اول اینکه من از اولی که مهراب دنیا اومد باهاش انواع بازی هارو میکردم بغلش میکردم و مهراب دوست نداشت من ازش دور بشم ولی خب با کمک بازی دالی موشه و اینکه چند لحظه یا حتی یک دقیقه تنهاش میزاشتم سریع میومدم که بدونه من تنهاش نمیزارم بارها باهاش حرف زدم گفتم مامامانی تنهات نمیزاره همیشه کنارتم برا همین بعد ۴ماهگی من دیگه راحت‌تر یه سری کارامو میکردم دستشویی رفتن هم اولاش میومد پشت در گریه میکرد ولی بعد با دستشویی یک دقیقه ای بهش فهموندم من وقتی برم زود میام و همیشه بهش گفتم دوستت دارم من عاشقتم و اینکه با کمک مطالب گهواره خیلی بازی هارو یادگرفتم و بازی کردم با مهراب اگر کار خونه ام دیر هم شده گفتم عیب نداره اول بازی اگر خونم کثیف بوده بازم گفتم اول آموزش بازی که اینجوری راحت‌تر یاد میگیره همش آویزون من باشه .الان من کارامو میکنم به مهرابم یاد میدم خیلی از بازی هارو تمام وسایل کابینت رو میریزم بیرون تق و توق میکنم خودم انواع صداها و کارهای بچگانه میکنم اونم میخنده .شاید نیم ساعت یک ساعت این کارهارو میکنم بعد میدم دست خودش و خودش شروع میکنه بازی کردن و میزاره منم به کارهام برسم اگر هم تو دندون دراواردن و نق زدنش مثل الان باشه یکم آرامش میخواد و صبوری شبا تا صبح بیدارم ولی دعواش نمیکنم نمیگم من حق دارم کسی کمکم نیست از دید مهراب نگاه میکنم الان حال مهراب چطوره بجای گوشی دست گرفتن الان وقت اینه با مهراب وقت بگذرونم حتی شده عصبانی بشم ولی خب نفس عمیق میکشم آهنگ میزارم بعد شروع میکنم ببینم چیکار بکنم که آروم بشه .چون من باید خونه رو مدیریت کنم