۳ پاسخ

مبارکت باشه گلم 🥰🥰🥰
کل،هزینه ات چقد شد؟؟

چند هفته سز شدی

عزیزم دکتر شما کی بود و کدوم بیمارستان بودی؟؟

سوال های مرتبط

مامان فرفری💙 مامان فرفری💙 ۲ ماهگی
پارت هفتم
اومدم خونه همه کارامو انجام داد پول هم برا دکتره واریز کردم بهم گفت فردا چکار کنم
صبح زود بلندشم اماده شدم رفتیم من رفتم داخل ک پرونده عمل رو تشکیل بدم گفت سونوهای 12هفته و18هفته رو بهم بدع اون بیمارستان شوشتری لعنتی سونوهای 12هفته و18هفته رو بهم نداده بود تو گوشی نگاه کردم خداروشکر سونو 18هفته بود ولی 12هفته نه گفت اشکال نداره
فرستادم عکس سونو رو برا شوهرم تا کپی کنه ساعت 8بود باز نبودن اصلا تا ساعت 10گیر کپی کردن بود و پرونده تا ساعت 11طول کشید ک 11وربع رفتم اتاق عمل من چون بار اول بود ترس داشتم ولی رفتار دکترا و خدمه اونجا خوب بود بهم دلداری میدادن ک نترس دستمو میگرفتن حرف میزدن ولی اصلا هیچ ترسی نداشت عملم تموم شد تا رفتم ریکاوری ساعت 1ونیم اومدم تو بخش بیحس بودم کم کم دردام شروع شدن ولی قابل تحمل بود
یک شب بستری بودم و فرداش مرخص شدم
درد دارع سزارین ولی می ارزه خوشحالم ک طبیعی زایمان نکردم
بیمارستان ایران سزارین شدم خوب بود
بنظرم هیچ وقت پاتون رو تو بیمارستانهای دولتی نزارین چون اصلا ب فکر نیستن خداروشکر ک پسرم سالمه
اینم از زایمان من
#بارداری
#زایمان
مامان فندق مامان فندق ۵ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
پارت ۱
سلام قشنگا از اولش براتون بگم دکتر بهم نوبت عمل داد برای ۳ خرداد شنبه بود گفت ۶ صبح بیمارستان باش دوستم چون قبلا همونجا زایمان کرده بود گفت زودتر بری زودترم نوبتت میشه واسه همین من گفتم زودتر میرم بیمارستان ک روز قبلش باز زنگ زدن ک ۴ ونیم صبح بیمارستان باش و فیلم بردار اتاق عمل هم زنگ زد هماهنگ کردم ک حتما فیلمبرداری اتاق عملو میخوام دیگه تصمیم بر این شد ساعت ۳ونیم صبح حرکت کردیم سمت بیمارستان ساعت ۴ نشده بود رسیدیم و رفتیم برای تشکیل پرونده کارا انجام شد دیدم نفر بعدی واسه سزارین هم اومد برای تشکیل پرونده دیگه رفتم بلوک زایمان برای آماده شدن زیاد استرس نداشتم وقتی استرسم بیشتر شد ک قبول نکردن سوند رو تو اتاق عمل موقع بی حسی بزنن و تو بلوک زایمان برام زدن دردش قابل تحمل بود ولی ی حس بدی داره من اونو ک بهم زدن فشارم از ۹ رفت رو ۱۳ برای اولین بار و چندتا حس بد باهم داشتم احساس میکردم تکرر ادرار گرفتم😅و چندبار با همون سوند رفتم دستشویی ولی خب یکم بگذره بهش عادت میکنی و بعد عملم ک سری چیزی متوجه نمیشی خلاصه لباسامو پوشوندن سوند زدن فشارم و گرفتن دکتر بیهوشی اومد حالمو چک کرد و چندتا سرم زدن و نوار قلب گرفتن ازم و ساعت تقریبا ۶ بود ک رفتیم به سمت اتاق عمل
بقیه اش پارت بعد😀🥰
مامان فسقلی مامان فسقلی ۶ ماهگی
خب منم اومدم تجربه زایمانمو بگم بهتون😍
من دقیقا ۳۸هفته بودم ک تصمیم داشتم طبیعی زایمان کنم و رفتم معاینه لگن شدم ک خیلی واسم دردناک بود حالا معاینه تحریکی نبود و بعد اون لکه بینی داشتم و بخاطر درد معاینه از لحاظ روحی خیلیییی بهم ریخته شدم تا ۳ روز حالم بد بود بعد با خودم گفتم من قراره زایمان کنم ک خیلی از عوارض و نداشته باشم پس وقتی با معاینه انقد حالم بده حتما بعد زایمان بدتر میشم جوری بودم ک میگفتم من بعد زایمان خودمو میکشم ک دیگ خانوادم گفتن برو سزارین منم منتظر ی جرقه بودم سریع رفتم پیش دکتر خودم و واس فرداش وقت زایمان گرفتم و درسته عمل بود ولی خیلی استرس نداشتم و سریع وسیله هارو اماده کردیم و رفتیم بیمارستان سوند اصلا درد نداشت و یه حس بد داشت تو اتاق عمل هم هیچییی نفهمیدم فقط تهوعی ک داشتم اذیتم میکرد ولی چون ناشتا بودم فقط عوق میزدم بعدشم ک اوردنم بیرون ماساژ رحمی چندتای اولو اصلا نفهمیدم ولی دوبار ک ماساژ دادن درد داشت ولی ن اونجور ک میگفتن با ی دست اروووم ماساژ میدن بعدم ک گفتن راه برو من سعی میکردم خیلی نترسم دردناک بود ولی ب خودم میگفتم اینم میگذره پمپ دردم نداشتم فقط بدیش این بود ک بیمارستان مسکن نمیدادن دیگ خودم قایمکی رفتم ی مفنامیک خوردم و شبو خوابیدم ولی بدون مسکن یکم سخته
مامان 💙Sobhan👼 مامان 💙Sobhan👼 ۱ ماهگی
خب میخوام از پروسه زاییدنم بگم 😁یا ابولفضل 😵‍💫
پنجشنبه بود که دردام شروع شد.
من این اواخر شبا درد داشتم دکترم گفت بود دردای کاذب خیلی علائم زایمان داشتم با دکترم بزور خودمو نگه داشتم تا هفته 37 36 که زایمان نکنم بچه زود بیاد چند بار حالم بد شد رفتم بیمارستان دیدم زود من رفته بودم برای ان اس تی ولی معاینم میکردن دیگ هرچیم شد نرفتم بیمارستان به دکترم زنگ میزدم یا میرفتم پیش خودش پروندمم داد بود یموقع حالم بد شد دیگ نتونستم بمونم برم بیمارستان تاریخ زایمان من 2 ابان بود البته 4 تا تاریخ زایمان بهم داد بودن عجیب این اخرین سوندی که رفتم گفت بچه 34 هفتس رشدش اینا حالا من تو هفته 36 بودم خیلی نگران شدم ترسیدم دکترم گفت توجه نکن بچه سالم اگه بدنیا بیاد دستگا نمیره چون درگسر زایمان زودراس بودم دیگ خیلی خودمو نگه داشتم تا 37 هفته بود تازه وارد 37 شدم که زایدم
شب قبلش بعد از چند ماه رابطه داشتم بدون جلوگیری مثل همیشه دردام شروع شد بود میگرفت ول میکرد دیگ ساعت 3 شب بود انگار این گرفتگی ها داشت زود زود تیز میشد یهو ب خودم گفتم ممکنه بیاد از ساعت 3 تا 5 صب دقت کردم به دردام دیدم ارع دردام شروع شده بلند شدم وسایل جمع کردن خونه رو یه جمع جور کردن خداروشکر حموم رفته بودم هیچ رفتیم بیمارستان...
مامان دلماه سادات مامان دلماه سادات ۲ ماهگی
تجربه عمل سزارین من۱:درد داشتم رفتم بیمارستان چون دکتر نامه واسه ۱ شهریور داد گفتم شاید ماه دردم باشه رفتم بهم گفت دهنه رحمت بازه نامه بگیر واسه سه شنبه ک عملت کنیم ….
منم رفتم نامه گرفتم دوشنبه بستری شم واسه سه شنبه مسول زایشگاه حکیم زنگ زد دکترم گفت نهههه من بهتون اعتماد دارم ولی باید دوباره سونو بشه و عکس بگیریم مطمئن شیم با پاس …دو ساعت معطل شدیم و تو این حین کارا بستریم کردیمممممم با جواب و عکس رفتم بستری شذم بچه همچنان با پا بود. همه چی اوک بود اتاقش تمیز همه چی خوب بود ک یکی اومد شد هم اتاقی من🫤😭نگم براتون چقدددددد ترسونذ منو منی ک خودم خواستم عمل شم یا اصلا استرس نداشتم میگفتم میخندیدیم که اره سون وصل میکنن میمیری از درد نمیدونم عمل سزارین آدم میکشه تو اتاق عمل نمیدونم خفه میشی کلی ترسوند تا صبح فشارم زده بود بالا از این آدم سمی ک خودشم سزارینی بود.. تاصبح فشارمم هی کنترل میکردن از ۱۲تا ۶ صبحم هیچی نخوردم م عمل داشتم ۶ صبح سون بهم وصل کردن از ترس و استرس سون وصل شد یهو لرزم گرفت تپش قلب و حالم بد شد درصورتی که اصلا درد نداره و هیچییییی متوجه نمیشی از ترس بیرون روی گرفته بودم