سلام خانما بيايد يكم از تجربه زايمانتون بگيد من روز ٢١ ام صبح نوبت سزارين داشتم تو نيكان غرب اما تا رسيدم بيمارستان دردام شروع شد و رفتم سرويس اونجا ديدم يكم ترشح با خون اومد گفتم بهشون گفتن طبيعيه كيسه آب پاره شده چيزي نيست اول اخر نيم ساعت ديگه داري ميري براي عمل اما من يهو دردام خيلي شديد شد و وقتي رفتن تو اتاق عمل معاينه شدم دكترم گفت دهانه رحم ١٠ سانت باز شده و سر بچه اومده تو كانال و امكان سزارين نيست منم فوبيا طبيعي داشتم و مردم و زنده شدم تو همون اتاق عمل سزارين طبيعي دنيا اومد بچم ولي ترس و استرس اونوروز اصلا از يادم نميره اصلا آمادگي نداشتم

۵ پاسخ

وای چه اتفاق عجیبی... چند هفته بودی؟؟
خوش بحالت من خیلی دوست داشتم طبیعی زایمان کنم کاش من اینجوری میشدم

خوشبحالت ده سانت شدی بدون درد اینا
چند هفته بودی میخواستن سزت کنن؟

چ جالب

آها خوبه دیگه دهانه رحمت خوب باز شده زایمان اولت بود ؟

خوبه که از روز قبل هیچی حس نکردی
اگر استرس نمیگرفتی زایمانت راحت بوده

مقالات مرتبط

نحوه خوابیدن بعد از سزارین
نحوه صحیح خوابیدن بعد از عمل سزارین
عوارض سزارین
عوارض سزارین بعد از سال‌ها (نظر پزشکان + تجربه‌های واقعی م...
زمان بستن شکم‌بند بعد از سزارین
زمان بستن شکم‌بند بعد از سزارین
مراقبت‌های پس از زایمان سزارین
مراقبت های بعد از سزارین - نکات مهم تغذیه، دارو و ورزش

سوال های مرتبط

مامان دایان مامان دایان ۱ ماهگی
سلام خانوما من پسرم یه هفته زودتر به دنیا اومد کیسه ابمو پاره کرد و اورژانسی سزارین شدم از اولم نوبت سزارین داشتم اما اورژانسی چهارشنبه سز شدم اما تا دکترم برسه و برم اتاق عمل حسابی درد زایمان طبیعی رو هم کشیدم
مشاهده ۳ پاسخ
مامان نور🩷 مامان نور🩷 روزهای ابتدایی تولد
سلام دوستان
من قرار بود امروز 8صبح سزارین بشم
چند وقتی بود درد داشتم ان اس تی هم رفتم درد و انقباض نشون نداد همش میگفتم ماه درده اما...
امروز 4صبح یه صدای ترکیدن از شکمم اومد و یه مایع بی رنگ گرم ازم خارج شد کیسه آب سوراخ شد یکساعت طول کشید آماده شم همینجور آب ریزش داشتم دیگه ترشح ها صورتی بود همراه درد
6/30رسیدم بیمارستان گفتن 4سانت رحم بازه رفتی تو فاز درد بچه پایینه بهتره طبیعی زایمان کنی چون دردا شروع شده و جای بچه بده امکان داره تو سزارین قسمتی از بدن نوزاد آسیب بزنه
خلاصه منو ترسوندن و مجبور شدیم قبول کنیم حدود 2ساعت درد وحشتناک داشتم تا 10سانت شدم و فرشته زندگیم به دنیا اومد
من اصلا آماده طبیعی نبودم اما مجبور شدم خیلی خیلی وحشتناک بود و قشنگ بخیه زدن رو فهمیدم ولی بعدش دردش خیلی کمه اما دستشویی رفتن دردناک
با این حال من اصلا طبیعی رو توصیه نمیکنم با اینکه تجربه سزارین ندارم
در آخر امیدوارم حس مادری نصیب همه بشه😉💗
مشاهده ۱۳ پاسخ
مامان رستا🩷👧🏼 مامان رستا🩷👧🏼 ۲ ماهگی
پارت سه تجربه سزارین

بستری شدم آمپول زدن منتظر دکتر ، ساعت ۷ صبح دردام زیاد شد و اصرار ماما این بود که طبیعی خیلی راحته میتونی فلان گفتم نه توروخدا من طبیعی نمیخوام به دکترم بگین بیاد ساعت ۹ دکترم اومد انقد درد داشتم که اصلا ترس اتاق عمل یادم نبود رفتم اتاق عمل آمپول رو که زد دو دیقه طول نکشید صدای دخترمو شنیدم وای خدا انگار دنیارو بهم دادن 😭خیلی خیلی حس خوبیه انشاالله قسمت همه چشم انتظاراااا😭🙏🏻😍 و تجربه من از زایمان سزارین اینه که خیلی خیلی راحته بعدشم با شیاف قابل کنتزله اونطور که بعضیا میگن سخته نیست البته بدن با بدن فرق داره برا من خیلی راحت بود یکم فقط راه رفتن اول سخته همین
مشاهده ۱۰ پاسخ
مامان ملورین مامان ملورین ۴ ماهگی
تجربه زایمان سزارین…

من صبح رفتم بیمارستان مادران ازمایش خون و فشار و صدای قلب جنین وگوش کردن وخداروشکر خوب بود
۳۹هفته و۱روز بودم…
دیگه رفتم اتاق و استراحت خیلی گرسنم بود خیلی خیلی
با مامانا حرف زدیم تو اتاق تا نوبت من بشه
بعد ک نوبتم شد نشستم رو ولیلچر و رفتیم اتاق عمل
استرس داشتم یکم
دکترم اومد دیدمش و گفت اصلا نگران نباش
دستیار متخصص بیهوشی اومد و رگ گرفت و انجوکت وصل کرد
بعد رفتم داخل اتاق عمل
نشستم روی تخت
سر پایین تا سری کمر و بزنن برام
….
مشاهده ۱ پاسخ
مامان الین و آوین مامان الین و آوین ۴ ماهگی
تجربه زایمان ۲



رفتم خونه لباسامو برداشتم به مامانم خبر دادم رفتم ساعت ده سمت بیمارستان رسیدم بیمارستان باز دردام کلا قطع شدن انگار نه انگار خلاصه سه نفر بودیم هرسه تا دردامون مثل هم بودن ماما اومد گفت امشب استراحت کنید فردا اگه درداتون زیاد نشد امپول فشار میزنیم صبح ساعت ۶ دکترم اومدگفت هنوز زایمان نکردی گفتم اصلا درد ندارم گفت باشه الان برات امپول فشار میزنن دردات شروع میشه استرس نداشته باش خودم امروز کلا بیمارستانم دکتر رفت اتاق عمل منم یک ساعت گذشت دردام شروع شد اون دونفر شدن ۶ سانت من هنوز همون ۴ سانت بودم اونا شدن ۸ سانت من همون ۴ سانت بودم دکتر اومد کیسه ابمو پاره کرد دردام غیر قابل تحمل شد باز من اون سانت مونده بودم شد ساعت ۱۱ ظهر دکترم گفت اماده اش کنید ببرین اتاق عمل ماما گف نه خانم دکتر حیف اینقدر درد کشیده یه ساعت دیگ بهش فرصت بده منم دیک داشتم جووووثن میدادم از درد و اصلا پیشرفتی نداشت خلاصه ...
مشاهده ۳ پاسخ
مامان مهرسانا مامان مهرسانا ۳ ماهگی
معاینه کردن دو و نیم فینگر بودم ولی اونجا دردی داشتم که انگار پنج سانتم
خب خلاصه منو به دلیل پارگی کیسه آب بستری کردن و بردن اتاق زایمان همش نیومدن معاینه ام میکردن ولی همش میگفتن هیچ پیش رفتی نداری ولی بچه مدفوع کرده بعد بهشون گفتم وقتی مدفوع کرده چرا سزارینم نمیکنید بچم چی میشه گفتن نه سزارین نمی‌کنیم شما باید طبیعی زایمان کنی ..دو تا چشام مونده بود به ساعت که رد بشه اونجا دردام دیدم که خیلی منظم شده و غیر قابل تحمل ساعت شد ۶ صبح تا اون موقع مردم و زنده شدم بعد یهو ی دکتر اومد

بیا بعدی
مشاهده ۱ پاسخ
مامان شاه پسرم🩵💙 مامان شاه پسرم🩵💙 ۲ ماهگی
تجربه زایمانم
من قرار بود ۳۱ ام برم سزارین اختیاری ساعت ۱۰ صبح ولی ساعت ۳ شب کیسه آبم ترکید و رفتم بیمارستان معاینه کردن گفتن ۳ سانتی دکتر گفت میتونی طبیعی بیاری نمیخواد سزارین بشی دیگه خلاصه هی منو معاینه میکردن و من از درد میمردم دردام شدید شد تو همون ۴ سانت التماس کردم بی حسم کنن بی‌حس کردن و من دردم آروم شد ولی شدید لرز گرفتم و میترسیدم تا ۶ سانت رفتم که دیگه ضربان قلب خودم و بچم اومد پایین رفتم سزارین اورژانسی منو بیهوش کردن چون سر نشدم بعد دوساعت با درد شدید چشم باز کردم داد زدم درد دارم پمپ درد میخوام بهم پمپ درد و زدن و دیگه هیچ دردی نفهمیدم همره با شیاف نه ماساژ رحمی نه انداختن از این تخت به اون تخت نه اولین راه رفتن خیلی خوب بود حتما تو سزارین پمپ درد و بگیرید تو دردهای طبیعی اذیت شدم و واقعا طبیعی و به هیچ عنوان تایید نمیکنم ولی سزارین تجربه عالی بود برام یکم درد داره که با شیاف و مسکن کنترل میشه
مشاهده ۱۵ پاسخ
مامان جوجه مامان جوجه ۷ ماهگی
تجربه سزارین ۲
بلاخره هرجوری شد خودمو به ۴ ام رسوندم واقعا استرس داشتم اصلا دل تو دلم‌نبود از طرفی مخالفت شدید مادرم و شوهرم به زایمان سزارین از طرفی منی ک تاحالا اتاق عمل ندیدم و بسیار تحمل دردم پایین برای همین نرفتم طبیعی فوبیا شو داشتم
شام سوپ خوردم ۸ ساعت باید ناشتا باشی بیمارستان شب قبل زنگ زد ک ساعت ۵ صبح بیمارستان باشید من وسایلارو جمع کردم و رفتیم شام خونه مادرم و اونجا خوابیدم ساعت ۴ صبح با شوهرم و مادرم راهی بیمارستان شدیم نگم ک داشتم از بغض میترکیدم ولی اشکم و نمیزاشتم بیاد رسیدم کلی علاف شدیم دیدم ک خیلیا دیگ ام برای سزارین اومدن بلاخره پذیرش انجام شد پرستار اومد گفت بیا بریم
ادامه ..... بعدی
مشاهده ۲ پاسخ
مامان TAHA 💕 مامان TAHA 💕 ۶ ماهگی
پارت دوم
خلاصه رفتم رو تخت زایمان هر لحظه دردا بیشتر میشدن
دکترم ساعت 11 و نیم رسید اومد معاینه کرد تو همون حین میگفت زور بزن سرش بیاد کلی زور زدم
دکترم گفت بچه سرش بد اومده تو لگن انقدر اومدن معاینه ات کردن و تو هم خودت و سفت کردی بچه رفته بالا بعدش هم که دیگه کیسه آبم کل آبش رو به اتمام بود برای همین دکترم گفت وقت نیست دیگه ببرنش برای سزارین اونجا خیلی حالم بد شد کلی گریه کردم که انقدر درد طبیعی کشیدم آخرم رفتم سزارین و دودرده شدم
تا برسم به اتاق عمل مردم و زنده شدم از درد فقط میلرزیدم دیگه رفتم اتاق عمل و اومدن بی حسی بهم زدن و دراز کشیدن سوند رو هم وصل کردن بعد بی حسی دیگه بعد چند دقیقه صدای پسر کوچولومو شنیدم بعدش هم آوردنش تا ببینمش
خیلی حس خوبی داشت همون جا ماساژ رحمی رو هم انجام دادن
فقط من چون دیشبش یکم غذا خورده بودم و صبح هم یکم آب خوردم موقع زایمان استفراغ کردم
....
مشاهده ۱ پاسخ
مامان نفس🐣🩷 مامان نفس🐣🩷 ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی(پارت۱)
❌❌❌❌❌
من تو هفته 34و6روز یهویی نشتی کیسه اب داشتم که فک کردم ادرار هستش ولی وقتی پد گذاشتم دراز کشیدم ولی گفتم بلند بشم راه برم اگ خیس شدم که کیسه ابه اگ هم نه که هیچی
وقتی از جام بلند یهویی کلی اب ازم خارج شد سریع رفتم بیمارستان و تا رسیدم بیمارستان دردام شروع شده بود و رفتم زایشگاه معاینه کردن دو سانت دهانه رحمم باز شده بود و خیلی درد کشیدم موقع معاینه
سریع بستری کردن منو و دردام شروع شده بود و طاقت نداشتم و داشتم میمردم سرم زدن و با انتی بیوتیک هم زدن چون عفونت داشتم
مشاهده ۲ پاسخ
مامان جوجه💗 مامان جوجه💗 ۶ ماهگی
تجربه زایمان من
صبح روز جمعه تاریخ ۲۲ فروردین ساعت ۷ونیم صبح تو تخت خواب بودم حس کردم بدنم رطوبتش زیاد شده، همینکه خاستم از تخت بلند بشم دیدم بله کیسه ابم پاره شده ، شوهرمو و مادرمو از خواب بلند کردم و فورا بعد از یه دوش کوتاه خودمونو رسوندیم بیمارستان،اونجا فورا لباس بیمارستانی کردم تنم و با معاینه اول یک سانت باز بودم، شروع کردن به زدن سوزن فشار ، هر نیم ساعت یه بار تزریق میشد،من با اولین بار شروع به استفراغ کردم و از درد شدید به خودم میپیچیدم،رسیدم به ۴ سانت و مامای همراهم اومد و منو تشویق میکرد به انجام ورزش،از ساعت ۹ صبح تا ۴ونیم بعدظهر ۸ سانت شدم با کلی درد، اما فایده ایی نداشت و هیچ پیشرفتی نداشتم چون دهانه رحمم ضخیم تر میشد و مانع زایمان طبیعی میشد بالاخره بعد از کلی درد و ناله منو بردن اتاق عمل و سزارین شدنم و اینقدر درد داشتم که اصلا متوجه سوزن بیحسی سزارین نشدم،بچم دنیا اومد اما به دلیل اینکه زیاد تو شکمم مونده بود معدش مشکل درست کرده بود و کف بالا می اورد و دو روز بستری شد
مشاهده ۴ پاسخ
مامان بردیا 👶🏻 مامان بردیا 👶🏻 روزهای ابتدایی تولد
من قرار بود سزارین اختیاری بشم دکترم اومد گفت باید خودت و همسرت نامه پزشک قانونی امضا کنید که هر اتفاقی افتاد پای خودته . لگنت خیلی مناسبه برای طبیعی و از اینجور حرفا خلاصه که سر سزارین کلی ترسوندم منم از ترس اینکه برای بچم اتفاقی میوفته گفتم باشه طبیعی قبول میکنم .رفتم آماده شدم ی قرص دادن بهم یکم دردام عمیق شد از ساعت ۹ شب من دردام شروع شد . ساعت حدودا ۳ و نیم ۴ صبح بود برام آمپول فشار زدن داشتم از درد میمردم خیلی سخت بود خیلی زیاد
مشاهده ۴ پاسخ
مامان (Mohana)🩷👸🏻 مامان (Mohana)🩷👸🏻 ۳ ماهگی
شرح حال زایمان طبیعی پارت ۱
من اصلا دهانه رحمم تو معاینه ها باز نبود
دیگ دکترم برای ۱۶ ام نامه بستری داد
۱۴ ام یکم ترشحاتم زیاد بود و مخاطی اومدم بیمارستان ان اس دی دادم گفتن خوبه برو خونه
شب کمرم شدید درد میکرد یهو تو خواب حس خیسی بهم دست داد رفتم دیدم خیسم با یکم خون
سریع اومدم بیمارستان مسیرمم دور بود
اومدم ۲ سانت بودم و کیسه آبم باز شده بود
دیگ بستریم کردن و دردام هی شدید میشد
سر بچه میومد پایین ولی دهانه رحم رو همون دوسانت مونده بود
تا اینکه یهو طی یکساعت فول شدم
مشاهده ۵ پاسخ
مامان نیل مامان نیل روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان

سلام مامانای آینده امروز میخوام تجربمو از زایمان بگم من ۳۹هفته و۳روز بودم دوشنبه ساعت ۱۰ صبح خیلی یهویی دردام شروع شد البته قبلش ۱ساعت پیاده روی تند داشتم ب ماماهمراهم زنگ زدم گفت بیا معاینه شو دوش گرفتم تو خونه ورزش کردم وایسادم دردام شدیدتر شد ساعت یک ظهر رفتم بیمارستان گفتن ۳سانتی برو از دکترت نامه بگیر بیا بستری شو رفتم مطب دکترم اونجا هم دوباره معاینه شدم گفت ۴سانتی نامه بستری داد برگشتم بیمارستان باز معاینه شدم ۵سانت بودم و لحظه به لحظه دردام بیشتر میشد و من اون لحظه فهمیدم که اصلا آدمی زایمان طبیعی نیستم دردا ی طرف درد معاینه ها از اون بدتر وقتی میگرفت دوست داشتم زمینو چک بزنم دردا ادامه داشت تا ساعت ۵ عصر که یهو ضربان قلب بچه افت پیدا کرد بندناف سفت و محکم دور گردنش پیچیده بود پرستارا گفتن که اصلا کیس زایمان طبیعی نیستی بیشتر از این نمیشه ادامه داد باید سریع سزارین شی با دکترم تماس گرفتن دکترم گفت سوند وصل کنید ببریدش اتاق عمل خودمو میرسونم ساعت ۵ونیم رفتم اتاق عمل قبلش سوند بهم زدن که یکم فقط سوزش داشت اونم دربرابر دردایی که کشیده بودم اصلا ناچیز بود تو اتاق عمل امپول بی حسی رو زدن اصلا متوجه نشدم به محض اینکه آمپولو زدن آب رو آتیش بود و کامل دردام قطع شد پاهام کم کم سنگین شد دکترم اومد و ۵دقیقه بعد صدای گریه بچمو شنیدم ی لحظه نشونم دادن و ۵دقیقه بعدشم عملم تموم شد و رفتم ریکاوری ولی اونجا چون فشارم افت کرده بود ۱ ساعت توی ریکاوری بودم بعدش اوردنم تو بخش فعلا بی حس بودم فقط خیلی لرز داشتم و سردم بود بعد از نیم ساعت بچمو اوردن کنارم .........
مشاهده ۷ پاسخ
مامان دخترکم مامان دخترکم ۲ ماهگی
خانما خیلی هاتون بهم گفتین از تجربه زایمانم بگم براتون.... من هم درد طبیعی کشیدم تا 10 سانت باز شدم هم سزارین شدم... علتش هم متاسفانه زایشگاه بیمارستان بود که وقتی درد زایمان داشتم رفتم منو به دستگاه وصل کردن ولی به دروغ بهم گفتن که دستگاه هیچ گونه درد و انقباض زایمانی نشون نمیده حتی تماس گرفتن با دکترم بهش گفتم خانم فلانی اومد نوار قلب و نوار و نوار انقباض ازش گرفتیم هیچ گونه درد زایمانی نداره... منم رفتم خونه دردم هر لحظه بیشتر می‌شد که بعد دو ساعت دردام در حدی شدید شد که هر سه دقیقه دردی میگرفتم که حتی نمیتونستم راه برم... خودم به زور رسوندم بیمارستان معاینه ام کردن گفتن دهانه رحم 8...9سانت باز شده تماس گرفتن با دکترم که بیاد بیمارستان وقتی دکتر اومد معاینه ام کرد گفت دیگه دهانه رفتم 9 سانت بازه طبیعی زایمان کن منم التماس دکترم کردم که نه تورو خدا نمیتونم دارم میمیرم از درد.... بلاخره دکترم راضی شد ببره سزارینم کنه ولی حالا تو اتاق عمل دکتر بیهوشی گیر نمیومد رفته بود که عمل دیگه انجام بده.. چقدر هم طول کشید دکتر بیهوشی اومد!!
مشاهده ۱۴ پاسخ