سلام دوستان
من قرار بود امروز 8صبح سزارین بشم
چند وقتی بود درد داشتم ان اس تی هم رفتم درد و انقباض نشون نداد همش میگفتم ماه درده اما...
امروز 4صبح یه صدای ترکیدن از شکمم اومد و یه مایع بی رنگ گرم ازم خارج شد کیسه آب سوراخ شد یکساعت طول کشید آماده شم همینجور آب ریزش داشتم دیگه ترشح ها صورتی بود همراه درد
6/30رسیدم بیمارستان گفتن 4سانت رحم بازه رفتی تو فاز درد بچه پایینه بهتره طبیعی زایمان کنی چون دردا شروع شده و جای بچه بده امکان داره تو سزارین قسمتی از بدن نوزاد آسیب بزنه
خلاصه منو ترسوندن و مجبور شدیم قبول کنیم حدود 2ساعت درد وحشتناک داشتم تا 10سانت شدم و فرشته زندگیم به دنیا اومد
من اصلا آماده طبیعی نبودم اما مجبور شدم خیلی خیلی وحشتناک بود و قشنگ بخیه زدن رو فهمیدم ولی بعدش دردش خیلی کمه اما دستشویی رفتن دردناک
با این حال من اصلا طبیعی رو توصیه نمیکنم با اینکه تجربه سزارین ندارم
در آخر امیدوارم حس مادری نصیب همه بشه😉💗

تصویر
۱۳ پاسخ

عزیزم از بیمارستان راضی بودی رسیدگیشون چطور بود

خداروشکر عزیزم خدا خیلی دوستت داشته واقعا همه چیت آماده شده و دوساعت درد کشیدی اصلا با دردای سزارین مقایسه نکن سختیش این بوده که یهویی سوپرایز شدی😅بازم خداروشکر انشالله واسه همه به خوبی و خوشی تموم بشه

عزیزم آمپول بی حسی برات نزدن ؟

چه بامزه
دیشب راجبه سزارین صحبت میکردیم☹️🤣

چند هفته بودی؟

وااای منم میترسم از این که زود بیاد ببرنم طبیعی

مبارکه عزیزم
خوش قدم باشه براتون گلم💖💖🧿🌹

مبارک باشه گلم .یعنی خواب بودی کیسه آب ترکید؟

ای جانم عزیزم بچه اولته؟

مبارکه عزیزم
منم تجربه طبیعی ندارم
ولی سزارین ام پیشنهاد نمیدم😅😂

منم عزیزم سزارین میگم کنید من تجربه دوتاشه دارم طبیعی خیلی بهتر از سزارین هسه خیلییی

منم طبعیی بودم ریدم تو هرچی طبعیی هست

چشم و دلت روشن 🩷🌸

سوال های مرتبط

مامان ملینا مامان ملینا ۴ ماهگی
تجربه زایمان قسمت اول
بالاخره منم زایمان کردم
تو یه شب ترسناک که صدای بمب و موشک میومد
دیشب یه دفعه کیسه آبم پاره شده و یه حجم زیادی آب ازم اومد جوری که تا پایین پام خیس شد
کیسه ابم بی رنگ بود که میدونستم خیلی اورژانس نیست اما چون فاصله خونه تا بیمارستان خیلی بود سریع رفتم بیمارستان
میخواستم طبیعی زایمان کنم
حدود۳ساعت درد طبیعی روکشیدم فاصله ی درد ها خیلی نزدیک بهم و شدید بود اما دهانه ی ۲انگشت موند تازه اونم به خاطر معاینه های تحریکی که می کردن ولی دردش خیلی زیاد بود وسربچه خیلی بالابود
هماهنگ کرده بودم دکترم خودش بیاد برای زایمان . دکترم هم گفته بود با درد های خودش بمونه. منم داشتم درد زیادی رو تحمل میکردم که صدای بمب و موشک اومد خیلی نزدیک بیمارستانم بود. خیلی ترسیدم دیگه نمیتونستم تحمل کنم. خود کادر بیمارستانم ترسیده بودن و داشتن همزمان با دکترم تلفنی حرف میزدن که یهو گفتن میخوای سزارین بشی
منم دیگه تو اون شرایط نمیتونستم تحمل کنم که گفتم اره منو ببرین سزارین
مامان پاشا🧸 مامان پاشا🧸 ۱ ماهگی
برای مامانای سزارینی
صرفا چیزی که میگم تجربه شخصی خودمه و بستگی به بدن ، بیمارستان و دکتر هم داره
من خودم عاشق زایمان طبیعی بودم و تا هفته ۳۸ قصدم طبیعی بود، تمام ورزش هارو انجام دادم و آماده طبیعی بودم که لحظه آخر همسرم اجازه نداد .
وحشت عجیبی از سزارین و درد بعدش داشتم نمیدونم چرا
اما کلا همه وحشتام صرفا الکی بود چون درد سوزن اسپاینال ، سوند و ماساژ رحمی رو اصلا نفهمیدم بعد بی حسی هم پمپ درد داشتم ، همون شب با کمک پرستار همراه شروع کردم راه رفتن و سعی کردم کمرم رو صاف نگه دارم و از فرداش که مرخص شدم کاملا سرپا بودم و کلا ۲روز بعد زایمان درد کمی مثل درد پریود داشتم همین و بس🤗
پیشنهادم اینه که بدون استرس برید برای عمل ، موقع اسپاینال و یوند کاملا بدنتون رو شل کنید ، از پرستارها خواهش کنید تا بی حس هستین ماساژ رحمی رو داخل اتاق عمل و ریکاوری انجام بدن ،
بعد عمل تا میتونید راه برید و کمرتون رو صاف نگه دارین
ایشالله که زایمان خوبی داشته باشین همه چه طبیعی چه سزارین❤
مامان دیاکو💙 مامان دیاکو💙 ۶ ماهگی
یه چیزی که من کفش کردم😂 و خواستم باهاتون درمیون بزارم اینه که من وقتی حامله بودم خیلی روحیم ضعیف شده بود و با این که زایمان اولم هم طبیعی بود اما همش به خودم تلقین میکردم که من نمیتونم و بیشتر شبا گریه میکردم از این که من نمیتونم درد طبیعی رو تحمل کنم ،خواستم برم سزارین اختیاری اما خانوادم نزاشتن و بنظرشون سزارین وحشتناک بود 😕درحالی که من حسرت اونایی که سزمیشدن و می‌خوردم همش میگفتم خوشبحالشون که درد طبیعی نمیکشن 🥺وقتی تازه دردام شروع شده بود من وحشت کرده بودم و همش گریه میکردم چون میدونستم این دردا قراره چندین برابرشه و آخرم هم روحیه ی ضعیفم کار خودشو کرد و طبیعی نتونستم و سز اجباری شدم ،وقتی زایمان کردم همسایمون که دوتا بچه طبیعی آورده و الان بازم حامله بود اومد و حالشو برام گفت درست مثل من بود همش میگفت طبیعی نمیتونم به دردا فک میکنم وحشت میکنم و...دیروز رفته طبیعی نتو نسته اونم سز اجباری کردن،خواستم بگم اونایی که می‌خوان طبیعی زایمان کنن خیلی باید روی خودتون کار کنید چون زایمان طبیعی روحیه ی خیلی بالایی میخواد