دلم میخاد از دست رادمان یه دل سیر گریه کنم

خیلی شیطون و غیر قابل کنترل شده اصلا یه جا بند نمیشع😪

دیروز عصر رفتیم مسافرت امروز بس اذیت کرد و الکی فقط گریه کرد برگشتیم

دلم میخاد چنروز ببرم بزارمش پیش مامانم استراحت کنم بعد بیارمش ولی بازم دلم نمیاد🥲🥲🥲🥲

عزیزم کاملا حق داری اما خداروشکر که سالمه تا شیطونی کنه. این روزا هم میگذره. تو قوی هستی و اینو با خودت تکرار کن

حرف دل من زدی بعضی وقتا دلم میخواد تنها باشم کسی چیزی بهم نگه استرس و‌نگرانی نداشته باشم
دست تنها هم هستم کسی نیس بچم بگیره تازه شوهرم هم قدرمو نمیدونه میگه مگه چکار میکنی

عین دیشب من خیلی ناراحت بودم و عصبی شوهرم خیلی حرف‌ خوبی زد گفت آروم باش پاشو یه دمنوش درست کن‌بخور بخدا سعیده میگذره ای روزا دلت تنگ‌میشه براشون گفتم تو درک نمیکنی‌صبح ساعت ۷ میری تا ۱۰ شب من تنها باهاش تو خونه سر کله میزنم واقعا یه وقتهایی دلم میخواد ساعت ها نبینمش

اولته 😭منم با پسر و دخترم اومدم بیرون،پسرم با اینکه ۳ سالشه هرروز شیطون تر از دیروز

من امروز دخترم وحشتناک شیطونی کرد هشت صبح یهویی بیدار شدم دیدم رفته رو مبل کل خونه با همسرم تمیز کردیم بعد اون پنج بار فقط خاک گلدون ریخت یعنی روانیمون کرد

دقیقا حس منو گفتی سورنا خیلی کنجکاو و شلوغ
کلا از اپل اینجوری بود
از کارهایی که می‌کنه به هرکسی تعریف میکنم می‌خنده بابا نمیگم که بخندی من میگم که خودم تخلیه بشم😭