سلام چخبرا کجایید قربونی کردید شماهم ما هممون خونه پدربزرگ شوهرم اومدیم اونجا گوسفند قربونی کردیم
من سینم کیست داره دستمم باهاش درد میکنه خیلی شوهرم بیرون داره کمک میکنه پسرم گریه میکنه
بعد عموهای شوهرم بهم میگن عرضه بچه نگه داشتن نداری نگهش داری میگم باباش گریه میکنه منم کار دارم میگه کمک نمیکنی بچه هم عرضه نداری نگه داری🥲🙃شما باشید چی میگید شوهرم اومده میگه با حرفاشون کنار بیام میگم چطور کنار بیام هر چی میگن انگار من بچم
میگه یه امروز تحمل کن بنظرتون چیکار کنم خیلی دارم حرص میخورم 🙂🙂

همین الان جمعو ترک میکردم پامیشدم میرفتم

بهشون بگو اگر عرضه نداشتم، پس این یکسال شما بچمو بزرگ کردید
شما ترو خشک کردید

چ ادمایی پیدا میشن... 😑😕
شوهرتم که شرایطتتو میدونه پیامش بده بگو دستم و سینه ام درد میکنه

از آدم های فضول بدم میاد...اصلا محل نده و به همسرت بگو بیادبجه رو بگیره

یکبار یکی به من گفت. گفتم نمونه تربیت و عرضه شما رو هم دارم می بینم لال شد

این همه وقت بچه بزرگ کردیم ی دوروزم اونا نگه دارن ما‌عرضه نداریم 😑😑 من میرفتم ازونجا واقعا

برو با یه سیاستی به کسی که فکر میکنی طرفداری تو میکنه یا منصفانه تر برخورد مبکنه پیش بقیه حرفش حسابه (از خانما) مثل مادر بزرگ شوهرت... مادر شوهر .. هرکسی که خودت فکر میکنی حرفت تاثیر داره بگو مثلا مادر جان خودتون مادرید ، چنتا بچه بزرگ کرید حال مادر و درک میکنید. من مشکلم اینه ، مخصوصا الان که زندگی ها مثل قدیم جمعی نیست که بچه بره با بچه عمو و دایی و خاله بازی کنه ، بیشتر وابسته پدر و مادرشه ، الان دوره زمونه ای نیست که هر روز پاشیم بریم خونه فامیل. چرا عمو ها این مسئله رو درک نمیکنن ، دلمو شکوندن ، هیچی بهشون نگفتم و نمیگم ولی خواستم پیش شما درد و دل کنم واقعا این رفتارشون درسته؟

بگو نگران من نباش من خیلی بهتر از شما بچه داری بلدم شما دخالت نکن

بچه رو بده به شوهرت ، مجبوره مگه بره کمک ؟
اگه هیچ جوره نمیشه پسرتو بنشون بغل خودت با گوشیت کارتون بزار ببینه دیگه چاره ای نیست
یا اینکه ببین بچه جیش نکرده ؟ گشنش نیست؟

جمعو ترک میکردم
به اونه چه عرضه داری یا نه

چه عموهای خاله زنکی،ینی چی تحمل کن.
جوابشونو بده