امروز رفتم خونه مادرشوهرم مهمون داشتن خواهرشوهرم تاززایمان کردهمش جلومهمونشون میگفت دخترم سزارین کردن خیلی سخت بودولی عروسم سختش نبونمیدونم دخترم شیرنداره ولی عروسم خیلی شیرداشت ولی بچه اش شیرشونمیخوره منم ناراحت شدم بلندشدم اومدم خونه بنظرتون کارم بدبود؟!

۳ پاسخ

منم خواهرشوهرم ۳سال پیش زایمان کرده و الان پسرش سه سالشه
و هنوز مادرشوهرم داره اونو با من مقایسه میکنه😂
خودت بهتر خانواده شوهرتو میشناسی اگه فکر میکنی از قصد اینطور میگفت کار خوبی کردی پاشدی
اما نه اگه میدونی منظوری ندارن اشتباه کردی که رفتی خونت

جرا ناراحت بشی ؟؟؟؟
جیز بدی نگفت که
شیرت خوبه شیر خودتو میخوره بچت یا نه ؟

نمیدونم🤔

مقالات مرتبط

مزایا و معایب داشتن پرستار بچه
مزایا و معایب داشتن پرستار بچه
خانه داری کارمندی
آیا خانه داری کارمندی سخت است؟
سفت شدن جای بخیه سزارین
سفت شدن جای بخیه سزارین و درمان آن
علت سخت آروغ زدن نوزاد
علت سخت آروغ زدن نوزاد چیست؟

سوال های مرتبط

مامان حلما مامان حلما ۹ ماهگی
سلام خانما میدونین رگه های خونه تو مدفوع چیه ؟مدفوع دخترم دیدم نگرانم خیلی کم بود ولی نگران شدم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان نیهان مامان نیهان ۶ ماهگی
همش باخودم میگفتم فقط دخترم مریض نشه بقیش دیگه مهم نیس دوروزه خودم مریض شدم خیلی داره بهم سخت میگذره اینکه دخترم پیشم ولی نمیتونم بغلش کنم نمیتونم بوسش کنم اینکه همش گریه میکنه ک منم بغلش کنم ولی اینقدبدن دردم ک حتی توانایی بغل کردن دخترمم ندارم واقعاسخته خیلی مواظب خودتون باشین
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان گندم بانو مامان گندم بانو ۸ ماهگی
وقتی حس میکنین بچتونا چشم زدن چیکار میکنین😭😭😭😭😭😭😭😭😭دخترما بردم خونه مادرشوهرم. خواهرشوهرم خیلی چشاش شوره. گفت پاها بچه ات خیلی تپله. حالا اومدیم خونه تو خواب نفس نفس میزنه مثل وقتایی که ادم خیلی گریه میکنه..
مشاهده ۲۱ پاسخ دیگر
مامان مهناجونم🥹🧿 مامان مهناجونم🥹🧿 ۸ ماهگی
خانما پی پی دخترم امروز کش دار و بدبود رنگش تیره بود ازچیه خیلی هم بی قراری کرد😩
مامان دخترنازم مامان دخترنازم ۴ ماهگی
مامانا رفتم ارایشگاه دخترمم توبغلم بردمش کسی نبود نگهش داره بعد اونجا موهای ی نفر رنگ گذاشته بودن در حد ده دقیقه کارم کشید اخراهم سشوار کشیدن سرش بوش زیاد درنیومده بود ولی الان فکرم خیلی خراب شد بنظرتون ب دخترم ضرر نکنه چیزی بشه؟ خیلی پشیمون شدم رفتم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان رستا💕 مامان رستا💕 ۵ ماهگی
خانوما بچم جایی میبرم خیلی اذیت و گریه می‌کنه
ولی خونه ساکت تره
چرا اینجوریه مثلا ی شیرخارگان بردمش انقد گریه کرد نیم ساعت نشد اومدم خونه خیلی کلافه شدم
از دستش هیجا نمیتونم برم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان آنام مامان آنام ۹ ماهگی
سلام خانوما خوبین تجربه ی من از سوراخ کردن گوش دخترم خیلی سخت بود خیلی گریه کرد دلم براش کباب شد ولی بماند به یادگار 1404/2/13
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان فرشته کوچولو مامان فرشته کوچولو ۴ ماهگی
پسرمو ختنه کردیم یه هفته پیش حلقه اش از بالا افتاده پایین مونده خیلی اذیتش می‌کنه موندم خونه مادرم شوهرم گیرداده بریم خونه مادرشوهرم منم بچم گریه می‌کنه راحت نیستم هرچیم میگم بچه وضعیتش خوب نیس درک نمیکنه میگه میگن بیار بچه رو ببینیم چیکارکنم؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان همتا مامان همتا ۷ ماهگی
چند روزه اومدم خونه مامانم زیر گلوی دخترم خیلی له شده و قرمز هر چی پماد میزنم اثر نداره 😭
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان پریا مامان پریا ۴ ماهگی
روزها گذشت و گذشت تا رسید ب امروز خیلی سخت گذشت ولی بلاخره یکم اوضاع بهتر شده و دخترم گل من پریای نازم امروز ۳ ماهه شد😍🫶
مامان نويان👶🏻💙 مامان نويان👶🏻💙 ۱۰ ماهگی
امروز پسرمو سه چهار ساعت بردم خونه مادرشوهرم گزاشتم خودمم اومدم خونه کارامو کنم موقعه ای ک رفتم پیشش برای اونا بیشتر میخندید برای من گریه میکرد😐اصلا اینطوری نمیشد چند بار گزاشتمش
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان دنیز مامان دنیز ۷ ماهگی
مامانا دخترم سینه ام نمیخوره خیلی سخت میگیره ولی تو قاشق میدم راحت میخوره علتش چیه؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ماهلین مامان ماهلین ۸ ماهگی
خانما امروز رفتم بیرون دوساعت کارداشتم ب دخترم تو خونه شیرخشک دادن الان خیلی گریه میکنه زور میزنه یعنی از شیرخشکه لطفا جواب بدین
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان نیلا مامان نیلا ۶ ماهگی
دخترم برا خوابیدن وقتی خوابش بیاد جیغ میزنه گریه میکنه ولی خیلی سخت می‌خوابه کاریش نمیشه کرد؟😔
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان سلین مامان سلین ۷ ماهگی
مامانا من خیلی حساس شدم روی دخترم خیلی بهش وابسته شدم راستش من شوهرم یک شهر دیگه کار میکنن من با مادرشوهرم تویک ساختمون هستیم طبقه اول منم دوم مادرشوهرم خیلی به خانوادش حساس شدم میدونم که دخترمو مثل جونشون میخوان اما همش حس میکنم میخوان دخترمو ازم دور کنن گاهی میان دخترمو میبرن طبقه بالا همش استرس می‌گیرم دوست ندارم ازش دور بشم شایذ بخاطر اینه که تودوران حاملگی خیلی اذیتم کردن اصلا دوست ندارم کنارشون باشم همش اذیتم کردن میترسم دخترمم ازم بگیرن شایدم دیوونه شدم نمیدونم فقط با این فکرها خیلی دارم اذیت میشم مهمترشم اینه که شوهرم نیستش
تو حاملگی منو از خونه بیرون کردن فحش دادن هرکار تونستن کردن الان یعنی ما عزیز شدیم
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر