۶ پاسخ

خب تقصیرشماس نباید بزاری حقشو بخورن دلیل نمیشه چون بزرگاره با اختلاف ۶ماه بیشتربفهمه من برعکس پسرمن ۱۰ماه از دخترعموش کوچیکتره اما اون ریزتره پسر من دعوایی اونو میزنه همه طرفداری اونو میکنن همه مواظبشن من اسباب بازیهای خودشو میبرم اون گریه کنه بچه خودن بازی کنه نخواد بعد میدم به اون رودربایستی هم ندارم مال خوددشه

نمیشه بگی نده .......توی جمع به دخترت بگو مامان میخوای اسباب بازیتو بدی مثلن به این اونم میگه نه شماهم بلند بگو دخترم اجازه نداد بگو بده قایم کنم که نی نی هم نخواد .....ازدخترت اجازه بگیر بزار یادبگیرن به زور چیزی ازش نگیرن واسه دخترت شخصیت قائل شد...گفتن این بچه تره بگو دخترمن ۶ماه بزرگتره چندسال بزرگ نیست که بگم حق باشماس......موقعی که اونا میان نرو باشوهرت صحبت کن جریانو حالیش کن بگوموقعی که اینا اومدن من نمیام....

دختره منم وارد اینطوری جمع ها میشه مظلوم میشه ... وقتی ازش میخوان وسایلش رو بده یا کوتاه بیاد
اما من میرم جلو... به ارومی میگم .. نه ببخشید حنا خودش لازم داره
یا مثلا حنا اینو خیلی دوست داره یکی دیگه بردارید
یا به حنا بلند میگم مامان بده بزارم تو کیفم رفتیم خونه بهت میدم .. اینطوری نی نی هم ناراحت نمیشه...
هم بزرگتر میشینه سر جاش ... هم بچه من تو سری خور نمیشه

منم همین مشکلو خونه مامانم دارم ... حالا خواهرزادم یه سال از دخترم بزرگتره ولی هرچی اسباب بازی دست دختر من باشه با گریه میخواد ازش بگیره یا مامان بابام میگن بده بهش الان خونرو میذاره رو سرش البته خواهرم میگه اینکارو از پسر خواهرشوهرش یاد گرفته اون اینکاررو با خواهرزادم میکنه خواهرزادمم ازش یادگرفته رو دختر من پیاده میکنه خواهرمم خواهرزادمو همش دعوا میکنه سر این قضیه...

بگو بچه من فقط ۶ ماه بزرگتره
انقدر نگید تو بزرگتری
اینم باید بچگی کنه
اگه میبینی اونجا راحت نیستید رابطه رو کمتر کن

خوب تو هم وارد عمل شو ،بزار بده بشی مهم بچته پ اعصاب خودت ،جهنم اونا وقتی اونا برات ارزش نمیزارن دلیلی نیست تو هم خودتو فدای اونا کنی

سوال های مرتبط

مامان راد مامان راد ۳ سالگی
مامان مهراد مامان مهراد ۳ سالگی
مامانا سلام. دلم برای گهواره تنگ شده بود گفتم یه عرض سلامی کنم. چطورید؟ خوبید همگی؟ چه خبرا؟؟
از فردا باید برگردیم به تنظیمات کارخونه. من که اصلا آمادگیشو ندارم دوباره هرروز درگیر بهانه گیری های بچه باشم. پسرم دائم دست آدم رو میگیره و بلند می‌کنه و یه چیزی میخواد. جدیدا هم اگه چیزی بهش ندیدم پاشو می‌زنه زمین یا گریه میکنه یا ما رو میزنه. این رفتارش خیلی زیاد شده. جایی هم که میریم با دختر خواهرشوهرم نمی‌سازه و هی میره سراغش یه انگولکی میکنه و اونم صداش درمیاد.
خلاصه اصلا حوصله این کاراشو ندارم و دیگه نمیدونم چطور میشه این موضوع رو حل کرد. شما هیچوقت با مشاور یا روانشناس مشورت کردین؟ من قبلا که صحبت کردم میگفت وقتی بچه به حرف بیاد این رفتاراش کم میشه و می‌گفت باید باهاش بازی کنی و زیاد باهاش حرف بزنی.
توی این ایام ماه رمضون و تعطیلات خیلیی کم باهاش بازی کردم شاید به خاطر اون باشه. نمیدونم!
چقدر وقتی کوچیک بودن راحت‌تر بود. حداقل دوسه بار تو روز می‌خوابیدن یه نفسی می‌کشیدیم.
خلاصه بهتون بگم که نمیدونم چطوری باید سختی بچه داری رو کم کرد. واقعا هر روزش پر از چالش های فراوونه.