سوال های مرتبط

مامان روشا و آرشا مامان روشا و آرشا ۲ سالگی
#چالش از پستونک گرفتن
و اما میرسیم به پروژه ی سخت پستونک گرفتن
بنظر من سخت ترین مرحله اس هم برای بچه هم برای مادر من نه از شیر گرفتن روشا اذیتم کرد نه از پوشک گرفتنش ولی پستونک کابوس بزرگم بود و هست و همچنان استرس دارم چون من خودمم بچگیم وابستگی شدیدی به پستونک داشتم
خلاصه که بعد از چند روز قصه تعریف کردن و شرط و شروط برای مهد کودک رفتن [ آخه روشا عاشق اینه بره کلاس یا مهد کودک ولی تاحالا نرفته] که خانم معلم گفته اگه مک مک بخوره ثبت نامش نمیکنیم و بزرگ نمیشی و ازین حرفا دیشب موقع خواب گفت مک مکم مامان گفتم مک مک رفته مرخصی پیش مامانش 😂 خیلیم خسته بود یک ربع بعدش خوابید ولی ۲ ۳ ساعت بعد بیدار شد به داد و بیداد ولی نمیگفت مک مک میخوام منم به رو خودم نیوردم بغلش کردم و قربون صدقه باهم خوابیدیم ۵ صبح دیگه خیلی بی قرار بود دلم سوخت تا خواب بود گذاشتم دهنش دیدم آروم شد خوابید ولی صبح تا بیدار شد ازش گرفتم قایمش کردم خداروشکر باباش خونه بود باهاش بازی کرد و رفتیم بیرون اصلا یادش نکرد موقع خواب هم هیچی نگفت ولی بسختی خوابید امیدوارم ادامه پیدا کنه و دیگه پستونک نگیره فکش داره بدحالت میشه
تااینجا بمونه به یادگار تا ببینم نتیجه چی میشه
مامان آنیل و آرسام مامان آنیل و آرسام ۲ سالگی
سلام شب همگی خوش، خواستم تجربمو راجبه پوشک گرفتن دخترم بگم شاید بدرد بعضی از مامانا بخوره🥰
خب فک میکنم فردا میشه ۳هفته و یکی دو روز که من آنیلمو از مای بی بی کرفتم و میتونم بگم راااااحت شدم از پوشک خریدن.
اولین روز هر ۲۰ دیقه یبار میبردمش دستشویی واقعآ روز اول و دوم خیلی سخت بود از کتو کول افتادم یکی دوبارم سر تایم ۲۰دیقه جیش کرد، نا امید شده بودم ولی تحمل کردم و ادامه دادم، روز دوم دیگه دیدم سر ۲۰دیقه شورتش خشکه هر نیم ساعت بردم، ولی باز یکبار جیش کرد البته اونم من تایمو فراموش کردم ببرمش دستشویی، ولی روز سوم و چهارم سرنیم ساعت بردمش اصلآ توشورتش جیش نکرد و من خوشحااال🥰😂 ولی اینم بگم چند شب اول شب تا صبح مای بی بیشو وقتی که میخوابید میبستم چون از خیلی از قبلترش گریه میکرد مای بی بی نبند شورت بپوشون.
خب دوسه شب اول مای بی بیش پر میشد تاصبح، اونم میدونید چرا چون موقع خواب لج میکرد نمیرفت دستشویی ، بعد از ۴،۵ روز دیگه شب تاصبح مای بی بیش خشک میموند نگه میداشتم واسه شب بعد، وای نمیدونید چقدر حال میکردم که مای بی بیش دوباره قابل استفادس و خشکه🤣🤣
بعد از چند وقت مای بیاش بلاحره تموم شد و باخودم گفتم من دیگه مای بی بی نمیخرم که تنبل نشیم هم خودم هم دخترم، شب نبستم براش ولی چشمون روز بد نبینه تاصبح جیش کرده بود نمیدونم شاید بخاطر این بود که پنجره باز بود و قبل خوابم وقتی خیلی خوابش میومد بهونه میکرد نمیرفت دستشویی، اون چندروز اول همش درحال پتو شستن و شلوار شستن بودم، ولی الان بعد ۳هفته تازه ۴روزه پارچه نخی تمیز میذارم تو شورتش و شلوار میپوشونم پنجره هارو میبندم زیرشم دوتا پتو و روشم پتو میندازم دیگه تا صبح خشک میمونه🥰