هرکی بیاد یه جمله امیدوار کننده بگه دخترم ۸ ماهشه خیلییی داره بهم سخت میگذره نمیتونم کنار بیام دلم کلا میخواد برگردم به قبل 🥹

کاملا درکت میکنم منم مثل شمام خیلیای دیگه مثل من و تو هستن ولی....
یه روزی دیگه بزرگ میشه مستقل کاراشو انجام میده مریض میشه بهونه نمیکنه داروهاشو میخوره ساکت یه گوشه میشینه دلت تنگ میشه واسه همین روزا سعی کن از گریه هاش هم لذت ببری چون وقتی بزرگ شد دلت نمیخواد یه قطره اشک بریزه منم خستم منم کم آوردم ولی مادرم مجبورم ازش مراقبت کنم چون من خواستم اون بدنیا بیاد دخترم بدون من هیچکسو نداره درسته باباش هست ولی هیچکس واسه بچه مادر نمیشه میبینی بغل هرکی میره میخنده با باباش بازی میکنه پیش ماها غر میزنه گریه میکنه بهونه میگیره چون میدونه ما تکیه گاه امنش هستیم مثل ما آدم بزرگا که داخل جمع حالمون خوبه مثلا پیش شوهرمون گریه میکنیم یا بحث میکنیم اونا هم مثل خودمونن این روزا میگذره عزیزم چه با سختی چه با راحتی مهم اینه لذت ببری دخترت به یه مامان قوی نیاز داره

هدیه خداست باید شکرگزار باشی ک بچت سالمه الان هستن مادرایی ک ارزو دارن خدا بهشون بچه بده حتی حاظرن بچه یکی دیگه رو بزرگ کنن به نظر من بچه خیلی شیرینه هم خنده هاش هم گریه هاش من ک روزی صدبار خدارو شکر میکنم

وای نه دیونه این حرف رو نزن نیم ساعت بچتو بزار پیش مادرت برو بیرون دو دیقه بعد بشدت دلت واس همون گریه ش تنگ میشه، من میخوابونم باز دلم تنگ خنده ش میشه

عزیزم چرا داره بهت سخت میگذره؟

دختر من هفت ماهس دس تنهام خیلی داره بهم سخت میگذره هیچ روز زندگیم مث قبل نیس یکسال نیمه از دوران بارداری جایی نرفتم ولی دکتر تو چشام نگاه کرد گف شوهرت مشکل داره ازمایشاش بچه دار نمیشین ی روز از صبح تا شب زار زدم خدا صدا زدم خیلی معجزه وار س ماه بعدش باردار شدم میدونستم نشمو تا اخر عمر حسرتش بمونه رو دلم واس همین ناشکری نمیکنم

مطمئن باش خدا در تو این توانایی و قدرت رو دیده که در این شرایط قرارت داده
به قول قدیمی ها هر آنکس که نان دهد دندان دهد عزیزم
بدون تنها تو نیستی و به همه ی مامان سخت میکذره
مطمئناً این مقطع به زودی تموم میشه و به روال سابق بازخواهیم‌گشت🫶🏼

روزای منم خیلی خسته کننده و سخت و نا امید میگذرن ولی فدای یه لحظه لبخند نی نی ها🥰

همه مون خسته ایم ولی من دلم نمیخواد برگردم به قبل🤣با اینکه خیلی قبلا راحت بودم ولی حاضر نیستم یه لحظه بدون دخترم باشم 🫣همه خستگیامون فدای یه تار موشون

پسره منم هشت ماهشهر.ولی همیشه میگم چرا زودتر نیاوردم.خیلی شیرینه زندگیم