۸ پاسخ

سلام هم شهری عزیزم
من چه اولی چه دومی زود تنها شدم نمیدونم چجوری بود اما تونستم از پس بر بیام

من تا چهل روز پیش مامانم بودم
بعدش به اصرار خودم تنا رفتم خونه و دو روز ب زود دووم آوردم ولی نرفتم میخواستم خودم از پسش بر بیام ولی همه مراحل و کم کم یاد گرفتم سخت و شیرین بود همش مخصوصا واکسن شش ماهگی ک خیلی گریه کردیم ههمون خانوادگی اینقدر ک اذیت شدیم و دندونای اولی ک شدید اسهال شد و شب تا صب پسرم یکساعت یبار از شدت دل درو بیدار میشد و گریه میکرد تا بخواب میرفت

چند سالتون هس

خداروشکرکه به خوبی گذشت

من فقط با شستنش مشکل داشتم که خدا مامانمو سلامتی بده دوماه یرام انجام داد تا یاد گرفتم و راه اوفتادم حموم کردنش تا یکسالگی میترسیدم ک با شوهرم دوتایی میبردیم ی مدته تنهایی میبرم

من سر دختر اولم ۲۰ سالم بود و بی تجربه بودم از ۱۳ روزگی دخترم تنها شدم ولی اعتماد بنفس داشتم ن اذیت شدم ن خسته ن گریه قوی بودم😂همه کارارو میکردم حتی حموم میبرم دیگ سری بعد ک خبره بودم😂

استرس ناخن گرفتن حمام دادن گردنش رو درست بگیرم تو دستم وقتی هنوز گردن نگرفته بود استرس اینکه چی بخورم چی نخورم که روی شیرم تاثیر نذاره و بچه ام نفخ نکنه همیشه با شوهرم سر حمام دادن پسرم دعوامون میشد من گریه میکردم نوزاد وقتی آب می‌ریزی رو سرش خب گریه میکنه شوهرم دعوام میکردهمیشه میگفت نباید گریه کنه تو بلد نیستی حمام بدی بچه رو

دقیقاا مثل من. هنوزم یادم میفته ناراحت میشم

سوال های مرتبط