خانما مادر شوهرم خالمه باهم ی خونه زندگی میکنیم ده روزه کمر درد دارم امروز بهش گفتم جوری کمرم درد میکنه پای گاز م نمیتونم وایسم ولی تو این ده روز نکرده ی غذا درست کنه منو صدا کنه بگه بیا بخورید ولی من هر سری غذای خوب بپزم براش میبرم تو هفته چهار پنج بار میبرم امروز ب شوهرم میگم خاله ی غذا واسم نیاورده تاحالا من چقدر براش خوبم چی میشه بهش گفتم کمرم درد میکنه ی غذا درست کنه برگشته میگه فلان فلان کنم غذایی که میپزی میفرستی تو راه میری همه کاراتو میکنی اون فکر میکنه تو خوبی جمع کن بابا اون الان ی غذا بپزه تو خوب میشی گفتم خوب نمیشم ولی با خودم میگم کمرم درد میکرد فلان روز خاله ب فکر م بود این حرف ها شما جای من بودید ناراحت میشدید یا نه ؟ اخه من خیلی هواش دارم هر غذایی درست کنم میبرم براش الان تو این ده روز که میگمم چند بار بردم براش پی روز رفتم از سر کوچه لباس زیر بخرم ب اونم خریدم

چه اصراری دارید خوبی میکنید بهتون برگرده اگه خوبی میکنید لطفاً بی منت بکنید خدا که حواسش هست ، قصه مادرشوهر و عروس هم تموم کنید به نظر من تو دنیا نباید از کسی انتظار داشت هر خوبی میکنید بخاطر خوب بودن خودتونه و هیچ کس این خوبی رو قرار نیست جبران کنه

از هیچ کس انتظار نداشته باش اگه خوبی میکنی در راه خدا بکن اگه هم نه پس اصلا دیگه انجامش نده

خب عزیزم شما دیگه براش غذا نبر از اونم توقع نداشته باش برات بیاره

اصلا دیگه کاری نوت

عزیزم اگر شما مهربان بودید و با شما مهربانی نکردند اصلا نباید ناراحت شد دنیا همیشه بر طبق منوال و خواست آدم ها نیست ولی همیشه زمین گرده و آدم ها نتیجه ی خوبی و بدیشون رو می دهند

ولش کن بابا منم مادر شوهرم خالم میشه خیر سرم امشب پسرش ۱۳ سالشه به پسرم میگه مادرتو گفتم خب یعنی چی میگه هیچی گفتم یبار دیکه بگی میدونم باهات چیکار کنم بعدش میگه بابات رفتم میگه خاله نگاه چی میگه بهم میگه شوخی میکنه تو چرا داغ میکنی خدا لعنتشون کنه

باهر کسی مث خودش رفتار کن غذا نبر دیگه دلیل نداره وقتی تو خوبی میکنی باید انتطار خوبی داشته باشی مالرها میگیم کاسه دارم عارک برک تو پرش کن من پرترک یعنی کاسه ای داریم میاد ومیره من پر میکنم تو پرتر کن من دیروز زن همسایه دو کیلو سیب زمینی داد بهم ازسر زمین اوردن من امروز قیمه پختم با برنج براش بردم خوبی خوبی میاره

خب خلی مگه چرا میبری براش توام غذا نبر براش خودش که قدر نمیدونه شوهرتم که بدتر حرف میزنه بهت بجای اینکه براش غذا ببری لباس زیر بخری این خوبیارو به خودت بکن انقد بهش رو دادی به هیچ جاش نمیگیره تورو خوبی شده وظیفه ات

خب تقصیر خودته چرا اینقد خوبی میکنی که انتظار خوبی داشته باشی ازش ...نکن دیگه هیچوقت بذار روزی برسه شوهرت بیاد بگه برا شیه غذا درس کن ولی تو نکن بوی غذاتو راه بنذاز یه لقمه هم نبر منو خاله همسرم تو یه کوچه ایم یه بار آش بردم البته چند بار ..یه بار میخپاستم ببرم پرسیدم خونه ای گفت چرا میپرسی گفتم آش پختم برات میارم گفت آشه ؟؟؟نیار دارم فیلم میبینم نمیتونم بیام درو باز کنم همسرمم گفت ازین به بع. غذات زیاد بود بریز آشغال نده به همچین آدمایی از محبت مرض حاصل میشه

از این به بعد کمتر ببر اگه دلیل خواست محترمانه بگو من انتظار داشتم وقتی نمیتونم یه غذا واسه خانواده ام درست کنم شما زحمتشو بکشی

امان از مادر شوهر و خانواده شوهر...

دیگه نبر

آخر خوبی بدیه نکن عزیزم