خدای مهربونم
اول دعا درحق دیگری کنم الهی ک خستگی هییچ مادری هدر نره و اشک. شوق نصیب دلتون همون گریه وخنده لحظه دیدار شما وبچه هاتون
الهی اینایی ک. اقدامن دامنشون سبز
اینایی ک. وسط راهن الهی ک راحت وسریع بگذرونن واینایی ک اخراشن زایمان عالی داشته باااشن خدایا تورا ب مولا علی قسم زایمانم را راحت واسان کن وچشمم را با دیدن پسرم نورانی کن


پسر قشنگم وارد نه ماهگی. شدیم
34هفته سخت سخت بر من گذشت
بس افسردگی شدید گرفتم
ن تفریحی رفتم. ون جایی فقط ب خاطر تو
بخاطرت از همه گذشتم باهمه جنگیدم
چقدرر مورد سرزنش قرار گرفتم. ک فرق تو با زنای دیگه چیه ومن هر دفعه بیمار میشدم
سنگین بودم از اولش درد داشتم
سرویکس کم میشد وکلیی نگرانی
ودوستان شاهد استرسام. بودن
ممنونم ازت ک منو همراهی کردی تا اینجا کوچولوی من از خدای مهربونمون بخواه ک با قدرت بقیه راهو طی کنیم وببینمت
امیدم بسته ب تو
دوستای قشنگم ی آمین وی صلوات ختم کنید😍❤️
بماند ب یادگار
34هفته ودو روز
ماه نهم
21/3/1404
توکل برخودت خدایاااا
دوست دارم 🥺ایلیا جونم

۱۱ پاسخ

آمین به دعای خیر و نیکی که به درگاه پروردگار کردی نگران نباش و استرس رو از خودت دور کن خیلی زود کوچولوت تو بغلته

آمین عزیزم انشاالله بسلامتی بغل بگیریم بچه هامون رو 🙏🏻😌❤️

آمین🥰😍خداروشکر
منم امشب وارد ۹ شدم باورم نمیشه اصلا نمیتونم یک ماه دیگه رو تصور کنم که زندگی دونفرمون میشه سه نفر 🥹🥹خدایا چطور باید این خوبی هارو جبران کنیم واست چطور میتونیم گاهی ازت گلایه میکنیم وقتی اینهمه هوامونو داشتی

الهي آمين،گل صلوات ختم شد💚الهي اين مدت هم بخير و خوشي بگذرونين
ممنون بابت دعاي خير و زيباتون

الهی آمین
الهم صل علی محمد وال محمد💚

آمین عزیزم.انشالله باحال خوب زایمان میکنیو میاین خونه.
اللهم صل علی محمد وال محمد.
مام یادت نره♥️🫂

آمین❤️

الهی آمین ..ای جانم انشالله بسلامتی ایلیا کوچولو بگیری بغلت♥️

🩷🩷🩷ایشالا ک بخوبی خوشی تموم میشه و خوشگلتو بغل میگیری

خدا جواب قلب مهربونتو میده مطمعن باش انرژی گرفتم ازت کلی😘♥️
آمین اللهم صل علی محمد و آل محمد

الهی امین.اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل الفرجهم💚

سوال های مرتبط

مامان دو هدیه خدا مامان دو هدیه خدا ۱ ماهگی
بمونه ب یادگاری ۱۴۰۴/۲/۱۲ ساعت ۱۱ صبح
ب رسم گهواره منو دوتا فرشته هام امروز رفتیم داخل ماه نهم
مامان جونم قربون اون شکل ماهتون برم قربون اون دست پای کوچولوتون برم ممنون ک باهمه ی پستی بلندی ها باهم همقدم شدیم این دوران رو گذروندیم
ان شاالله این دوهفته هم ب لطف خدا باهم میگذرونیم شما رو بعل میکنم خیالم راحت میشه
خدایا شکرت ک همیشه همه جا هوای منو دوتا فرشته ای ک نصیبم کردی داشتی داری ممنونم و همیشه شکرگزار لطف رحمت بیکرانت هستم ممنونم بابت همه چی شکرت شکرت شکرت ک هستی
خدایا ب تمامی مامانای چشم انتظار و اقدامی ی تودلی ناز نصیبشون کن دلشون شاد بشه خدایا لطف رحمت بیکرانت نصیب همه ما بنده هات کن ک بدون تو هیچی نیستیم
خدایا مامانای باردار ب سلامتی دل خوش این دوران رو بگدرونن و تودلی ک نصیبشون کردی بغل کنن
خدایا تو خیلی بزرگی همیشه بزرگی مهربونیت بهم ثابت کردی همه چی رو ب خودت سپردم میسپرم از این ب بعد هم هوامون داشته باش ممنونم خدای بزرگ عزووجل❤😘
مامان دو هدیه خدا مامان دو هدیه خدا ۱ ماهگی
بلاخره منم دیروز از دکترم نامه بستری گرفتم ان شاالله هفته دیگه چهارشنبه ب لطف خدا فرشته هایی ک بهم هدیه داد بغل میکنم
ان شاالله همه ی مامانای باردار ب سلامتی دل خوش این دوران رو بگذرونن تودلی های نازشون بغل کنن
خدایا ب عزت بزرگیت قسمت میدم ب زودی زود ب تمام مامانای چشم انتظار و اقدامی و علل خصوص دوستای عزیزم ی تو دلی خوشگل نصیبشون کن
خدایا شکرت ک همه جوره از اول بارداری تا الان هوامو داشتی ممنونم ازت و شکر گزار لطف مهربانی ک درحقم کردی
جانای عزیزم و یارا دلبندم ممنونم ک تا اینجا با مامانا همراه همپا بودین ممنون ک هستین مامانا فدای شکل ماهتون بشه قربونتون برم ک وجودتون باعث شد منو بابایی پدر مادر بشیم
عزیزای دل مامان قول میدم ک منو بابا محمد هیچ کم کسری براتون نذاریم و از همه لحاظ حمایتتون کنیم ب خواسته های دلتون برسین
تا اینجا ب لطف خدا اومدیم این ی هفته هم با مامانی همراه باشین تا شما رو بغل کنم قلب های مامان قربون اون شکل ماهتون بشم قربون اون دست پاهای کوچولوتون بشم عزیزای مامانی
خدایا ازت ممنونم هدیه های ک بهم دادی تا اخر عمرم شکرگزار لطف رحمت بیکرانت هستم شکرت خدا شکرت خیلی دوست دارم❤😘
مامان شاهان شایان مامان شاهان شایان ۱ ماهگی
من رفتم خیاطی شوهرم رفت کارگری ک واسه خودمون وسایل بخریم کم کم داشتیم پیشرف میکردیم ک من افسردگی گرفتم همش خود زنی میکردم دارو مصرف میکردم شوهرم دید حالم خرابه گفت نرو سرکار ک من حامله شدم بعدش ک حامله شدم خیلی روزا گذشت ک به خودم برگردم ک عاشق یه مردی شدم ک به هم دیگه رسیدن غیر ممکن بود بود
ک من خواستم زایمان کنم منو بستری کردم ک فهمیدم شوهرم داره با یکی دیگه بهم خیانت میکنه ک من از هفته زایمانم کم بود ک منو مرخص کردن من اومدم خونه شبش شوهرم با اینکه میدونست بدنم درد میکنه رقت با زنه خوابید حال مستیش اومد خونه من دعوا انداختم این چه وضعشه ک گفت تورا نمیخوام ک من درد زایمان گرفتم منو بردن بیمارستان ک زایمان کنم منو بردن زایشگاه پسره رفت دنبال دختره بعد ۴ ساعت ک زایمان کردم اومد پیشم حتی بچه رو هم بغل نکرد منو منتقل کردن بخش ک دیدم شوهرم میاد با ۱۰ تا کاغد دستمالی گفتم اینا چیه گفت لازمت میشه نه گلی نه شیرینی نه خوراکی ک گفتم باشه آبروم رفت جلوی همه همچنان بین ما سرد بود ک وقتی ترخیص شدم ماه ها گذشت ک بهش گفتم میخوام بچمو بردارم برم خونه پدرم ازت طلاق میگیرم اونم گفت چرا گفتم نه محبت میکنی نه چیزی فقط خیانت میکنی من دیگه نمیتونم بکشم ک گفت یه فرصت بده جبران میکنم ک خواستیم بازم بچه دار بشیم ک شدیم الان پسر اولم ۱۸ ماهشه بچه تو شکمم ۲ هفته دیگه به دنیا میاد ۹ ماهه هست ک من حاملم ۴ سال هست ک از پدر و مادرش جدا شدیم تو ۹ ماه زندگی رو تجربه کردیم ۴ ساله همش بینمون سرد بود


اینم داستان زندگی من