۷ پاسخ

نباید زیاد حرکت کنی
ب مامانت بگو برات بچه رو نگهداره خو تو استراحت کن

زیاد تکون نخور منم فک کنم یکی از بخیه هام باز شده وای میترسم دوباره بخیه کنم😣

خداوکیلی نهایت توی دوپارت خلاصه کنینننن
چ حالی دارین😞😞😞

عزیز اگر نری بخیه کنی ک همینجور باز میمونه و گشاد
برو بخیه کنن باز

چرا انقدر زود ختنه کردی عزیزم

برا بخیهات برو دکتر زنان
بهش چن مدل پماد و سروم میده چن روز استفاده کنی عین اوایل ازدواجت میشی
من سر پسرم پنج روز بعد زایمان بخیهام کامل پاره شدن
چون خیلی مهمون میاومد خونه بابام و مچبور یودم کمک کنم برا شامو نهار دادن به مهمونا
کامل باز شدن
رفتم دکتر
کلا چن روز استفاده کردم عااالی شد

عزیزم کسی خونت نیست ک مراقبت کنه ازت حتما زیاد حرکت میکنی بخیه هات باز شده

سوال های مرتبط

مامان نی نی کوچولو مامان نی نی کوچولو ۱ ماهگی
زایمان طبیعی پارت ۵.
بعدش منه بدبخت نمیدونستم رفتم سرویس نوار بهداشتی گذاشتم و برای اثرانگشت بهم گفتن باید بری اثرانگشت بزنی من تا یک ساعت کامل روی ویلچر نشسته بودم یعنی مردم بعدش منو بردن اینور اونور. هرکاری کردم شیر نداشتم بچمم هیچی نمی‌خورد. ب منم هیچی نمیدادن فقط یکم چای دادن.
برام هیچی نخریدن ساعت دوازده زایمان کردم تا هشت شب من هیچی نخورده بودم.بعدش دیدم برام هیچی نمیخرن گفتم یک کیک بخرین من بخورم یک کیک خریدن یک نصفشو خوردم بعدش مرخص شدم اومدم خونه پسرم هیچی نمی‌خورد سینه هامم نوکشون خیلی درد میکردن بعدش. دیگ غذا خوردم و کله شب رو بیدار بودم این بلند میشد گریه میکرد.منم نشسته بودم.
ای خدا.
بعدش صبح شد یکم غذا خوردم بازم شیر نداشتم هیچی نداشتم اینم اصلا سینمو نمی‌گرفت.شب شد گفتم پوشکشو عوض کنین. من نمیتونم دیدیم مدفوعش خیلی خشکه انگار خشک شده. دوباره شب شد من بیدار بودم تنها. اینم هیچی نخورده بود. دوباره صبح شد خواهرم اومد بهش گفتم من چیکار کنم. گفت این بچست بچه همینه دیگ چیکار کنیم شیرت میاد گفتم من پرسیدم آخه تجربه ندارم گفتم شما میدونین. اسم چندتا دارو رو گرفتن. مامانم گفت بعد ظهر میگیرم منم زنگ زدم شوهرم بهش گفتم بگیر. گفتم تا بعد ظهر تو بری دیر میشه. این گشنشه. بچه. بعدش خواهرم گفت خوبی نیومده. صورتمو رو ب پسرم کردم و گریه کردم بهش سینمو دادم نمی‌گرفت.
بعدش دیگ صورتمو پوشوندم گریه کردم.
مامان امیر محمد مامان امیر محمد ۲ ماهگی
☆پارت ۳☆
ساعت ۷(۱۹) بود دوباره از اون قرصهای بدمزه دادن بهم وگفتن پاشو ورزش کن منم هنوز دردی نداشتم سرحال بلند شدم برای ورزش بعد نیم ساعت دوباره رفتم رو تخت دستگاه nstوصل کردن ساعت ۸ (۲۰)بود دکتر اومد برای معاینه منم اولین بارم بود خیلی وحشتناک بود گفت فقط به اندازه ی انگشت باز شده در حین اینه که دکتر داشت میرفت گفت باید تا ساعت ۴ صبح بچه بدنیا بیاد من دوباره خوابم برده بود ساعت ۱ بود بیدار شدم بهم دوباره قرص دادن گفتن بلند شو ورزش کن از تخت اومدم پایین رفتم دستشویی دیدم داره خون میاد اولش ترسیدم ولی بعد ش با خودم گفتم زایمان همین رفتم ورزش کنم دیدم قطره قطره آب داره میرزه کیسه اب پاره شده بود یه خانمی داشت زایمان میکرد کلی جیغ می‌کشید واییییییییییی خیلی ترسناک بود منی که تا حالا تنها نبودم اونجا تنها بودم و قرار بود درد بکشم خلاصه پرستار یه تلفن آورد گفت همسرت با شوهرم حرف زدیم من اون گوشی نگهداشتم هر ۱۰ دقیقه همسرم زنگ میزد از حالم با خبر میشود در حین اینکه داشتم ورزش میکردم احساس کردم یه چیز اومد لای پام اونجا سریع جیغ میزدم (پرستار بیا ) ماما اومد نگا کرد گفت چیزی نیست فقط ترشح دوباره معاینه کرد گفت ۳ سانتی و دستگاه هارو وصل کرد رفت ساعت ۳نیم بود اومد دستگاه هارو باز کرد گفت بلند شو ورزش کن منم اومدم پایین هم میترسیدم هم درد داشتم .داشتم گریه میکردم که یه مامای مهربون اومد از حالم با خبر شه دید من دارم گریه میکردم منو دلداری میداد رفت دوباره برگشت گفت میخوان ببرنت برا سزارین منم منتظر موندم ببینم چی میشه تا اینکه دوباره معاینه کردن همون ۳ سانت بود اصلا دهانه رحمم بیشتر از ۳ سانت باز نشد آوردن سوند بهم وصل کردن نشستم رو ویلچر رفتیم به طرف اتاق عمل
مامان دختر کوچلو مامان دختر کوچلو ۳ ماهگی
قسمت دوم تجربه زایمان طبیعی:
رفتم تو اومدن نوار و قلب و امپول فشار زدم درد هام اومد یکم تو توپ نشستم دیدم نه خیر اذیت میشن درد هام هم قابل تحمل بودن به خصوص وقتی زیر اب گرم مینشستم رو توپ با اب گرم خیلی خوب بود
فقط وقتی درد هام میومد حالت خواب میرفتم با زور چشامو باز میکردم که ورزش کنم
دکترم اومد معاینه تحریکی کرد برا باز شدن دهانه رحمم تو ۳ساعت پنج سانت باز شد دهانه رحمم بعدش دیگه رو توپ نشستم اب گرم گرفت رو رو کمرم منم توپ میرفتم
خلاصه به جایی نرسید که ماما بخواد ماساژ بده و..
نمیدونم یهو فقط دیدم بهم فشار میاد حس کردم دسشویی دارم نشستم وسط حموم زور دادم زور دادم وقتی دیدم فشار زیاد شد ماما خصوصی هم برا چند لحظه بیرون بود صداش زدم اومد معاینه کرد و چشاش اینجوری شد 😳
گفت افرین زور بده منم نفسمو حبس کردم و زور دادم با تمام وجود فک کنم زور چهارم پنجم بود البته بگم منم یکم اروم زور میدادم اخراش دیدگه محکم و خوب زور دادم و نفهمیدم اصلا چی شد چون لگنم اماده اماده بود و منی که تو رابطه اذیت میشدم اصلا نفهمیدم چجوری دخترم پرید بیرون 🤣
و گذاشتن رو شکمم