سلام اومدم درد و دل کنم
حالم خیلی بده از ی طرف درد دیسک کمرم و دیسک گردنم
از طرفی فشار عصبی هایی تحمل می‌کنم که قابل بازجویی نیستم
از طرفی شیطنت های دخترم
از طرفی شوهرم می‌خواد همیشه خونمون تمیز باشه وقتی تمیز نیست غر میزنه
از طرفی همش نگاه زن های خوش هیکل میکنه و من به شدت چاق شدم و شکم آوردم و رژیم گرفتن برام غول شده
از طرفی رفتار های عجیب دخترم کارم میگیره با غریبه ها سریع دوست میشه و همراهتون میره
قبلا همه چیز رو زود یاد میگرفت اما الان یک دقیقه هم نمیشینه یک جا
قبلا داروهاش رو به راحتی میخورد اما الان با جیغ و داد و واویلا
قبلا غذا میخورد کیف میکردم اما الان دهنشو میبنده که قاشق تو دهنش نکنم
خیلی خسته ام خیلی
دلم می‌خواد به مدت یک هفته بمیرم یا برم مرخصی برا خودم باشم من واقعا دیگه نمیکشم دست تنهایی
قبلا به دخترم یچیزی میگفتم گوش میداد اما الان فقط لجبازی میکنه و منم سرش داد میرنم دیگه طاقتم طاق شده
از طرفی دست تنهام نه مادری نه همراهی نه شوهری

۵ پاسخ

عزیزم خدا بهت سلامتی کامل بده،
دخترت ک اقتضای سنش تو استانه تحملت اومده پایین و حق داری ی جورایی، تمیزی خونتم اتفاقا باید ی مواقعی کثیف باشه تا تمیزیش ب چش بیاد و همسرت فک نکنه خونه همیشه تمیره و تو کاری نمیکنی، یه وقتایی واسه تمیزی خونه ازش کمک بگیر،ی وقتایی بده بچت و نگهداره تو تمیز کن، از من میشنوی همه کارارو گردن نگیر ب تنهایی ک مزد زحماتت ب باد بره.
واسه رژیم و لاغریتم بچت و بده همسرت برو باشگاه نمیتونی برو پیاده روی ،پارک بانوان و اونجا ورزش کن،خلاصه ک از همسرت کار بکشه تا قدردان خودتو کارات باشه ،و اینکه حتمت بفکر رژیمت باش چون همسرت حرف دلش و گفته و هیکلتو دوس نداره البته توام اگه از هیکل همسرت ناراضی بگو بهش ،یه طرفه نباشه انتقادات

عزیزم هر کس یه جوری دلگیره
اما روزای خوبم میاد
برای دخترتمدنگران نباش واقعا ابنا طبیعی
تو یه سنی خوش اشتهان یدفه بد غذان
جیغ و لجبازی یاد میگیرن
ولی شما دعواش نکن هر چی خودتو کنترل کنی کمتر لج می‌کنه
خودم امتحان کردم
اتفاقا منم خیلی چاق شدم یک هفته است رژیم گرفتم
شما هم میتونی

وضعیت همه همینه .خونه هم ریخت وپاشه چیکارکنیم دیگه تا جایی میتونم کارکردیم نمیتونیم ک خودمونو بکشیم خونه برق بیفته .بچه ها هردقیقه بازی میکنن بزار راحت باشن

اکثرا همینن
کاراتو اولویت بندی کن
صبح‌ها زود بلند شو
شب هم زود بخواب
نسبت به حرفای شوهرت بی تفاوت باش یعنی نشنیده بگیر
بچه هم سخت نگیر بالاخره میگذره
به مرور هم رژیم بگیر مهمه ک سوای از همسر ادم خودش رو فرم باشه

بهت تبریک میگم تو یه مامان خیلی قوی و همسری درجه یکی
چون هم از پس دختر نازت بر میای هم کارای خونت
واسه لج بازی دخترتم ک میگی مقتضای سنیشه گلم حرص نخور پسر منم همینه

سوال های مرتبط

مامان النا کوچولو مامان النا کوچولو ۱۶ ماهگی
من خیلی عصبی میشدم ، مشکلاتی که قبلا با همسرم داشتم(خیانت و...) افسردگی بعد از زایمان ،تروماهای کودکی همه اینا تاثیر خیلی خیلی بدی روی زندگیم گذاشته بود .. افکار منفی و پرخاشگری .. من بخاطر دخترم تصمیم گرفتم درمان بشم ، از صحبت با روانشناس ترس داشتم درحدی که تماس گرفته بودم و قطع کردم اما دیگه خیلی همه چیز درحال بدتر شدن بود انقدر داد می‌کشیدم که دخترم دوتا دستش رو میزاشت روی صورتش از ترس... شده بودم یه هیولای واقعی 💔 اما بلاخره تونستم یه قدم برای خوب شدن بردارم الان حدود یک ماه و نیمه که تحت نظر روانپزشک هستم نمیگم صد درصد اوکیم اما خیلی خیلی بهتر از قبلم ... امید به زندگی دارم انرژیم بیشتر شده و مهم تر از همه رفتارم با دخترم خیلی بهتر شده و الان همش میگم کاش زودتر به دنبال درمان رفته بودم که حال خودم خوب بشه و مامان بهتری باشم واسه دخترم که تنها پناهش منم❤️‍🩹
اینا رو اینجا گفتم که اگه کسی با شرایط سابق من هست حتما به دنبال راه درست درمان باشه واقعا نصف عمرم رفت تو اون دوره مزخرف کاش زودتر دنبال درمان خودم بودم و از زندگیم لذت می‌بردم...❤️