امشب از اون شب هایی دلم میخواد بزنم بچم و لت و پار کنم دیگه واقعا صبرم تموم شده از طرفی پریودی و درد و اعصاب خوردی خودم از طرفی بی خوابی هاش از طرفی غز غر کردناش از طرفی لجبازی هایش خونه خودم هستم اصلا اینطوری نیس و سر ساعت 10 می‌خوابه هروقت میام خونه مادرم دق میکنم الان یک ساعت و نیم اونم به زور و جیغ و گریه آوردم سر جایش هنوز نخوابیده یعنی واقعا دیگه داره جنون بهم دست میده اوفففف خدااااااا

منم خونه مامانم که میرم درست نمی‌خوابه برا همین نمیرم موقع خوابش

جایی میریم بچه ها هیجانی میشن باید شل کنیم یکم
برگشتیم خونه برگردیم سر قوانینمون اونطوری هم به خودش خوش میگذره هم به ما

پسر من فقط سر غذا اذیتم کرد هنوز دلم میخواد خودمو بکشم بمیرم

آره واقعا آدم یه جاهایی دیگه نمی‌کشه ولی خب بچن دیگه اونا که درکی از شرایط ما ندارن

دختر منم خونه بابام نمیخوابه من اصلا اونجا نمیمونم
راهمون خیلی نزدیکه
مثلا صبح میرم بعدشام برمیگردم
اونحا دلش مبخواد بازی کنه فقط

دخترمنم خونه بابام همش جیغ میزنه و نمیخابه یعنی اونجا برم زودی پشیمون میشم برمیگردم

امشب از اون شباییه که دوست دارم فقط زار. بزنم پسرمو واکسن زدم انقدرررر گریه کردو...

واقعا منم اعصابمو امروز خورد کرد انقدر که غر زد و گریه کرد دیوونم کرد