ببین کلا نبری بهتره
تو اون وضعیت تورو ببینه بعدا روی رابطه ی جنسیت هم تاثیر میذاره
نه تا این حد ولی آره ترسو هست من فیلم آوردم نشونش بدم برا زایمان طبیعی چشماشو بست گفت اصلا دلشو ندارم که ببینم میگفت حتی بچه که به دنیا بیاد جرعت نمیکنم وردارم میترسم بیفته ای خواهر اون خارجیان که میان کنار خانومشون توی تمام لحظات تازایمان میکنن از شوق میپرن هوا
منم خیلی دوست داشتم همسرم سر زایمان باشه اما دکترم از شرایط طبیعی گفت و دیدم چقدر امکان داره اتفاقات چندشی بیفته که واسه مرد شاید درکش سخت باشه
و اینکه من همیشه شیو کرده و مرتبم جلو همسرم و اصلا دوست نداشتم تو وضعیت به اون کثیفی که حال و حوصله خودمم ندارم ببینه منو
الان یه ای میگم خودشو فش میده که من این درد بهت دادم انقدر بدبخت عذاب وجدان داره که نگو
دائمم که استرس داره وای اگه اینجوری بشه اگه فلان بشه استرسی شدید
نه خداروشکر تو این زمینه همسرم برعکسه منه اون موقع که تو بخش اطفال کار میکرد شبا که شیفت بود خانومارو میاوردن زایشگاه موقع زایمان طبیعی جیغ میزدن همسر منم تایم خوابش بود وویس میگرفت میگفت نگاه بیمارستانو گذاشته رو سرش 😂
بعد که باردار شدم از زایمان طبیعی میگفتم گفت دیگه انقد بدترشو دیدم بیمارستان زایمان بهترین مدلشه 😂
منم بیمارستان دولتی زایمان کردم اول درد طبیعی کشیدم توی زایشگاه طبیعی اتاق خصوصی هست ک همسرت کنارت باشه من میخاستم بگیرم ک همسرم بیاد اما چون دهانه رحمم باز نشد نگرفتمرفتم سزارین
زایمان که هیچی همسر من میگه تا بچه محکم نشه میترسم بغلش بگیرم😂😂
حالا من ۷ صب کیسه آبم پاره شد شوهرم از ذوق میپرید بالا و میومد پایین تا بیمارستان رقصید و آهنگ گوش داد تو بیمارستان گیر داد بیاد تو اتاق عمل ک دیگ نزاشتن 😂هیچ وقت تو زندگیم انقد خوشحال و بدونه استرس ندیده بودمش 😑😂
من تا الان بارداری راحتی داشتم بخاطر همین شوهرم فک میکنه راحته حالا میخوام برم طبیعی میدونم کلی ماجرا دارم باهاش😂
شوهر من بدتره یه بیمارستان بخواد منو ببره با اینکه من حالم خوبه ها فقط یه کوچولو لک دیدم ولی انقد عصبانی میشه که هم تند میره هم از ترسم نمیتونم دهنمو باز کنم😂
خداروشکر شوهر من اصلا اینجوری نیست من خودم ترسو تر از شوهرمم اتفاقا شوهرم میگه هروقت درد داشتی زود بهم بگو هرجا باشم زود خودمو میرسونم دل سفت تر از منه 😅
ن نبر اتاق عمل شوهرتو..من سربچه اولیم ساعت ۳صب دردم شروع شد هی بیدارش میکردم ک پاشو درد دارم میگفت طبیعیه بگیر بخواب بخدا تا ساعت ۴بعداز ظهر درد کشیدم زنگ زدم ب خواهرش گفتم پاشد برد منو باور نمیکرد😂😂😂
من میگم حال ندارم حالم بده دعوام میکنه😕😕😕😐😐😐در صورت عادی ادم خوش اخلاقیه.
بابا مردا موجودات عجیبین من کل دوران بارداری اظطراب داشتم ودارم برا زایمان مخصوصا به شوهرم گفتم بیا کنارم باش شاید وجود تو آرامش بهم بده استرس نگیرم حالم بد شه گفت نمی تونم اصلا بیام حالم بد میشه نمی تونم دیگه زندگی کنم تو رو تو اون حال ببینم از یه ور خندم گرفت از یه ور گریم 😔 مردا اصلا ساخته نشدن واثه روزای سخت کنار همسر باشن اونا تو فیلمهاست واقعیت یه چی دیگیس
من وقتی حالم بد باشه بدو بیراه میگم به شوهرم ،از همین حالتم میفهمه اوضاع خطریه
جز این باشه عین خیالشم نیست میگه استراحت کن خوب میشی🤣😂
حالا از هفته ۳۷به بعد شاید حساس تر بشه شاخکاش
بعد قوپی میان تا من هستم نگران چی هستی🤣🤣🤣
شوهر من خیلی ترسید اونجا که گفتن بستریم میکنن گریه میکرد انگار دارن میبرنم غسال خونه😂😂خیلی زنگ زد ب بیمارستان نگران بود تا زایمان کردم ...
ن شوهر من نمیترسه حتی میگه میام پیشت من گفتم ن نیا واسه روحیت اثر میذاره اما گفته اولاش میام بعد موقع به دنیا اومدن بچه میرم بیرون
من چند هفته پیش رفتم بلوک زایمان برا nstشوهرمم بود یکی هم داشتم زایمان طبیعی میکرد انقدر جیغ زد اومدیم بیرون شوهرم داشت غش میکرد فشارش افتاد 🤣🤣
من بعد کلی تلاش دخترم تو ۲۶ هفته گذاشت شوهرم ضربشو حس کنه
حس کردم تمام برگاش خزون شد
استرس گرفت
دیگه زیاد تمایل نشون نمیده فقط میاد چن ثانیه دس نیزاره قربون صدقش میره و بوسش میکنه بعد فاصله میگیره😂🤦♀️❤️
شوهر من خیلی کنترلش زیاده اینطوز مواقع
همسر من میگه که طبیعی برو سزارین سخته کلا فکر میکنه طبیعی عین آب خوردنه سزارین نه حرف زایمان که میاد میترسه
خواهر کلا نبرشون چون اونحا بجای دلداری یا فشارشون میفته یا میشینن گریه میکنن
شوهر من که خیلی بی محبته زایمان قبلم اومد کنارم همش سرش تو گوشیش بود
این یکی گفتم کلا نمیخام بیاد پیشم
خب شاید گفتی زایمانم نزدیکه ترسبدع زایمان زودرس کنی که ترسیدع
خب بترسن
ولی دلیل نمیشه از میزان دردمون نگیم
همجوری کلا ساکتیم دیگه چیزم نگیم که نمیشه
دردهاتو بگو😅😅نریز تو خودت
اخرش میگی چرا نگفتم
حالا ایشون و بقیه میترسن به هرحال ترس داره دیگه🥲
شاید از درد داشتن تو ناراحته و اینا بنظرم که درکت میکنه شوهر من من ناله میکردم اونم ناله میکرد میخندید کلا ادای منو در میآورد دست ب کمر مث پنگوئن ها راه میرفت 🥴😅
همه میترسن ، یک چیزی هست که خدا اومده زن رو مسئول زایمان بچه کرده 😂
😂😂😂😂😂
اره بابا اینا شیر پلاستیکی ان خخخ
شوهرمنم تا میم ون روز ب زایمان مونده ساکت میشه سرشو میندازه پایین تو فکر میکرده استرس میگیره خخخ انگار اونا دردو بکشن واقعا نمیفهمم چرا
آره عزیزم شوهر من گاهی دستشو میزاره رو شکمم لگد های بچه رو حس میکنم کپ میکنه😂😂احساس ضعف میکنن
منم یه موقع ها که درد دارم بهش نمیگم
من شوهرم بروز نمیده 😂 وای واقعا فکرنکنم بتونن چون میترسن
اره همسر منم میترسه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.