۷ پاسخ

دختر من خیلی به من وابسته اس من بشدت گرفتار حوصلم نمیکشه دلم میخواد سرمو بکوبم به دیوار

بچه من تاغریبه ببینه فوراً میاد توبغلم و جدا نمیشه

اصلا سمت غریبه ها نمیره

پسر من‌با غریبه نه ولی وقتی با خواهرم یا شوهرم بیرونم اصلا انگار منو نمیشناسه☹️

دختر منم اینطوریه نمیدونم چیکار. کنم اصلا نباشم نمیگ من مادری دارم

پسر من با خانمای غریبه میره دقیقا تو پارک دست خانومه رو گرفت داشت میکشیدش بنده خدا خانومه فکر کنم ترسید بخوایم خفتش کنیم از پسرم خدافظی کرد رفت😄

پسرمن قبلااینطوری بودالان دیگه نیست
حتی بغل عمه و مادربزرگ ش هم نمیره 😂

سوال های مرتبط

مامان 🩷 "میرال" ❤️ مامان 🩷 "میرال" ❤️ ۱ سالگی
چشمتون دیشب منو نبینه..میرال رو بردم دکتر..نشستیم..به شوهرم گفتم تو سرکار بودی برات غذا اوردم برو توو ماشین بخور تموم کردی بیا گفت میرال اذیتت میکنه گفتم نه برو خیالت راحت.. خلاصه یک دقیقه ی اول میرال خوب بود دورش همش بچه کوچیک بود .. هم سنش، کوچیک تر و بزرگتر..از صندلی رفت پایین رفت سراغ بچه کوچیکه که پستونک دهنشه پستونک رو از دهنش در میورد دوباره میزاشت دهنش یا به مامانش میگفت بچه رو بده بغلم هیچی اوردم پیش خودم دید بچه داره شیر میخوره رفت سراغش به مامانش میگفت بچه رو بخوابون من بهش شیر بدم.. تا پیش خودم میوردم گریه میکرد و جیغ زد که بزار برم.. به وسایل همه دست میزد.. از صندلی ها میرفت بالا و دونه دونه روشون راه میرفت.. رفت بالا میز منشی همه چیو بهم ریخت😔
اینقدر عصبی شدم ها ولی به روو خودم نمیوردم.. از کت و کول همه میرفت بالا..باباش اومد بردش توو راه رو یعنی اون طبقه رو گذاشت روو سرش ..منشی رو خواهش کردم که فقط ردم کن رفتیم داخل .. دکتر روو صندلی چرخشی نشسته بود گیر داد باید بچرخونمت و دورت بزنم با صندلی.. چوب برداشت میگفت باید مثل دکتر معاینه کنم دهنشو .اینا فقط جزئی از کاراش بود.. جالب اینجاست که همه ی بچه ها ساکت و آروم بغل خانواده هاشون بودن بجز دختر من عین چی اون وسط میچرخید و فضولی میکرد 😔 یعنی بچه ی من تشخیص نمیده و اونا مشکلی ندارن که آرومن؟؟
بعد یه خانمی با حالت شوخی بهم گفت بچت به کی رفته بیش فعالیش؟
گفتم بچم زیادی کنجکاو و هوشیاره حتی دکتر هم گفت