۴ پاسخ

عزیزم عین پسر منه روزهایی که میبرمش پارک انرژیش تخلیه میشه دیگه حالشو نداره چیزی بخواد فقط آب میخوره و میگه خوابم میاد مثل امشب ولی مثلا دیشب که روزش بیرون نرفته باشه انقدر میگه این و میخوام اونو میخوام که کلافه میشم ولی خب محبوریم تحمل کنیم باید بچه هارو برد بیرون حالا یا پیاده روی یا پارک انرژیشون تخلیه بشه

تازه بهش آب دادم ببینم میخوابه یا نه

این داستان خونه ماهم ادامه داره با این تفاوت که من نرم بیارم خودش میاره اینقدر سرو صدا میکنه که پسر کوچیکه هم بیدار میشه

دختر منم دقیقاااا همینطوره ..ینی شب نیست که بگم الهی شکر امشب بدون دردسرو دعوا خوابید

سوال های مرتبط

مامان لیا و دیا مامان لیا و دیا ۴ سالگی
بچه ها من دختر بزرگم خیلی شیطونه و ظاهرا که موقع خواب دختر کوچیکس اونو اذیت میکنه که نخواهی چند باری هم نداشته تو روز بخوابه کوچیکه مدام تا شب نق زده از ساعت ۷تا ۱۱شب که تایم خپابشو مدام کلافه بوده،،،منم به زبون میگیرمش که بخوابه میام باهات بازی میکنم چند دقیقه آروم باشه تا بخوابه بعد نقاشی بکشیم یا کتاب داستاناتو بیارم و فلان فلان،،،میگم تکیه بده به خودم تا آجی تو بخوابونم اونم فکر کنه تو خوابیدی !!!بعد دو روز پیش کوچیکه رو خوابوندم گفتم پس بزرگه هم خوابیده چون کمر به کمر من تکیه داده بودیم سر و صدا نمیکرد و آروم بود صداش کردم یه دفعه جا خورد و هول شد زود دستشو از تو شورتش درآورد😔منم شوکه شدم گفتم مامان چیکار میکردی !؟گفت هیچی !؟منم گفتم دستت به خصوصی بود؟؟؟اولش گفت نه بعد گفت آره
منم گفتم نباید دست بزنی اونجا واسه جیشه کثیفه چرا دست می‌زنی با نرمی و ملایمت
گفتم دست بزنی مریض میشی باید بریم دکتر
خلاصه کفت باشه دست نمیزنم

بیشتر خواسمو جمع کردم مراقبت بودم دورتادور
امروزم موقع خواب ظهر خواهرش در حد چند ثانیه غفلت کردم دوباره دستش تو شورتش بود که گفتم حرفمو گوش نمیری مگه نمیگم کثیفه مامان دست نزن
مریض میشیاااااا
بازم گفت باشه
نمیدونم چیکار کنم اینم بگم حواسشو پرت کردن جواب نمیده هاااا شاید در حد چند دقیقه
بخواد یه کاری انجام بده باید اون کارو بکنه چون به شدت لجبازه
مامان الینا جون مامان الینا جون ۴ سالگی
سلام خواهرا شبتون خوش گفتم آخر شبی یکم درد دل کنم ... دخترم پنج روز مثل بچه هایی که از جیش گرفتن شده میزاره جیشش بریزه بعد میگه من الان بهش میگم دسشویی داری میگه ندارم دو دقیقه بعد میبینم پشتش خیسه اعصابم رو خورد کرده چند بار اول به روی خودم نیاوردم هیچی نگفتم فقط گفتم چرا گذاشتی جیشت بریزه ولی اصلا انگار نه انگار الان چند بارم دعواش کردم بازم فایده نکرده نمیدونم چیکار کنم ...
خیلی لجباز شده امشب رفته بودیم هیئت بگم ده تا بچه جلوی ما بودن باهم حرف میزدن بازی میکردن منم مثلا زود رفته بودم که کنار بشینم کمرم درد میکنه جا نبود از اول وسط نشستم دخترمم رو‌پام هرچی میگم بشین زمین برو پیش دخترا نه اینکه غریبی کنه خجالتی باشه همه شون فامیل بودن از اینکه حرص منو دربیاره میگفت الا و بلا من روی پای تو بشینم ... چند روزه کاراش رو اعصابمه سر سفره نمیشینه کسی چیزی بهش بگه جواب میده مثلا امشب یه خانم سن بالایی اومد پاشو بگیره باهاش شوخی کنه زد رو دستش گفت ولم کن من کلی خجالت کشیدم همه میگن بچه س خودش خوب میشه ولی من میترسم دیر بشه از ثانیه ای که از خواب پامیشم سر درد میگیرم تا بخوابم از کاراش چیکار کنم