مامانا تازه مهمونی بودم سجاد اصلا نمی نشست و میخواست بره تو خیابون بازی کنه که ماشین و موتور داره خطرناکه دلم خیلی سوخت بچم دوس داشت با بچه ها بازی کنه ولی من نزاشتم کاش بچه داری ساده بود براش خواهر بردار میوردم‌ بازی کنه باهاشون نمیدونم صحیح یا غلط ولی بچه های غریبه اعتماد ندارم

اوف نه من پسربزرگم چهارسالشه دوقلوهامم یکسالونیمه اصلاباهم جوردرنمیان همش دعواوسروصدایعنی واقعادارم دیونه میشم

اصلا با هم بازی نمیکنن.الکی خودتو گول نزن و اشتباه من رو تکرار نکن🤣

من یه پسرم سه سالش یه پسرم یکسال پنج ماه
خیلی خیلی سخت برای من خیلی چالش ها داشت برام خیلی وقتا تا صبح از بیخوابی بیقراری هاشون زار زدم خیلی روزا از اذیتاشون بدنم له و داغون بود جوری که به حالت غش کردن میرسیدم خیلی سخت بود برای من تجربه خودم شاید مامانی باشه مثل من شیر به شیر بچه داشته باشه سخت نبود بچه ها با هم متفاوت هستن ولی بعد اینهمه سختی هایی که کشیدم پسرام تازه یاد گرفتن باهم بازی کنن درسته دعواهاشون جیغ بدناشون بیشتر از بازی هاشونه ولی ذوق می‌کنم میبینم باهم سرگرم هستن گاهی چون بیشتر دعوا دارن سر وسایل ولی تازگیا همدیگرو‌بغل میکنن همو آروم میکنن باهم خوراکی میخورن باهم میخندن باهم بازی های دونفره میکنن دعواهاشونم شیرن شده جدیدن 😅ولی تک بچه خوب نیست با فاصله سنی مناسب خوبه دوتا بچه داشتن چون بچه دنیا اسباب بازی بگیری دنبال یه همبازی برای خودش
حق داری گلم سخته بچه داری ولی برای بچه دوم آوردن قشنگ فکراتو بکن که بهت سخت نگذره ایشالله هرچی خیر برات رقم بخوره گلم

خودت وایسا بالاسرش اعتماد نداری درسته ولی بچه باید با همسن و سالای خودش بازی کنه