۱۲ پاسخ

اره منم گهواره دارم عصای دسته

ما خیلی تغییرات داشتیم😂
اول همش زیر سینه فقط میخوابید سه ماهش که شد دیگه واقعا خیلی سخت‌تر بود زیر سینه بخوابه شیر که می‌خورد تو بغلم سر شونه میخوابید بعد میزاشتم تو جاش بعدها عادت رو پا دادم بعد گهواره شد الان رو پا تکون میدم تا ببینیم بعدها چه پیش آید😂
البته الان بعضی اوقات بخوابونم کنار خودم شیرش بدم بعد بزنم کمرش لالایی هم بخونم میخوابه

خب مال خونه مامانت ببر تا وقتی میخوای

منم اول نخریدم
داخل پتو میراشتیم
دیگه مامانم ننو خرید براش خیلی راحت شدم
دیگه رو پا و لای پتو نمیزاریم

دیگ وقتی غلت میخوره گهواره مناسب نیس

گهواره خیلی خوبه از کمر درد پادرد نجاتت میده ولی اگه بچه بهش عادت کنه بیچاره میشی.پسر من تا ۵ ماهگی رو گهواره بود هیچ جا نمیتونستم برم اگرم میرفتم هی باید این گهواره رو جمع میکردم با خودم می‌بردم خسته شده بودم بخدا این اواخر هم دوطرف گهواره رو میگرفت خودشو پرت کنه پایین که خیلی خطرناک بود دیگه از سرش انداختم.الان زیر سینه میخوابه

بچه رو بخوابون زمبن یا توتختش عادتش بده یه اهنگ بی کلام ملایم بزار یه دوهفته اذیت میشی گریه میکنه بعدش عادت میکنه

من نزدیک ۸ماهه دخترم هنوز یه بارم نه رو دست چرخوندمش نه رو پا ونه توگهواره

اشتباهتون خرید گهواره وگذاشتن توگهواره ووهم ابنه رو دیت بچرخونین همه اشتباهه

اگر کسی داره قرض بگیری بهتر از اینه که بخری چون بچه رو خیلی هم نباید وابسته به چیزی کرد تو خوابیدن وگرنه بزرگتر که میشه خودتو بیشتر اذیت میکنه تو خوابیدن مخصوصا اگر مسافرت یا جایی بری

منم از بدو تولد گذاشتم توی گهواره ولی از دیشب دیگه نزاشتم پسرم خیلی تکون میخوره و میوفته رو شکم میترسم بیوفته

من نخریدم. . دوستم گفت مال منو ببر . دخترم فقط یکماه خوابید توش دیکه نخوابید . جم کردم. خوب شد نخریدم خودم.

سوال های مرتبط

مامان مهبد مامان مهبد ۵ ماهگی
سلام مجدد
مهبد تا دو ماهگی روز و شب رو نمیشناخت ،با اینکه هر صبح بهش میگفتم خورشید در اومد الان روزه ،ولی هر موقع دوست داشت میخوابید و یهو شبها بیدار می موند ، ولی از ۲ ماهگی کم کم معرفی روز و شب کار کرد و دیگه شبها خواب بیشتر و عمیق تری داره ولی روزها به شدت خواب کوتاه و سبک داره، بخاطر کولیک نوزادی ش هم خانواده خودم گهواره رو بهش معرفی کردن، یعنی توسط پذیرایی خونه شون از این ستون به اون ستون یه گهواره سنتی بستن و آقا راحت اونجا میخوابید،مکافات از زمانی شروع شد که بعد از ۲۰ روز من برگشتم خونه خودمون و آقا به همون گهواره عادت کرده بود ،همسر گرام هم دید نمیشه اینجوری پسر اصلا نمیخوابه، اناق خواب خودمون رو تغییر کاربری داد، تخت خواب جمع شد و گهواره آقا از این سر اناق به اون سر اتاق بسته شد، اوایل خوشحال بودم که آخیش ، راحت شدم.... اما اول مکافات من بود ،وقتی مهمونی میرفتیم دیگه پسرم خواب نداشت و این شد که تو مهمونی ها ما پتو به دست بودیم که آقا بخوابه، دیدم نمیشه باید پتو و گهواره رو جمع کنم و کم کم شروع کردم به کمرنگ کردن شدن، اول پتو رو حذف کردم که خوشبختانه موفق بودم ولی امان از گهواره، اول با سرعت آهسته خواستم حذف ش کنم ولی مگه پسری می خوابید، و گریه ها سر داد یه چند روز تحمل کردم و صبر پیشه کردم ولی خورد به pms و پریودی و تنهایی، عنان از کف به در دادم و به عصبانیت پروژه حذف گهواره با شکست روبرو شد، در حال حاضر هم گهواره برای آقا حکم سرگرمی رو داره یک ساعت باید داخل گهواره باشه تا دیده بر هم نهد ...... بگید ببینم شما چکار میکنید با خواب کوجولوتون؟