۵ پاسخ

منم یه هفته اومدم شما خونه مادر شوهرم همین وضع و داریم دیگه اعصاب نمونده برام ‌از دست این بچه ی سلطیه😤

خداروشکر بچم اینجوری عادت نکرده فعلا

وقتی واسه چیزی گریه می‌کنه خودتو بزن ب خیالی و یکم ازش دور شو ک نبینتت.یا مثلا من وقتی میخام چیزی رو از پسرم بگیرم ی اسباب بازی بجاش بهش میدم دیگه گربه نمیکنه.

دختر منم هست ولی محلش نمیدم خودش گریه قطع می‌کنه مثلاً رو کنترل اسپیلت خیلی حساسه همش میخواد هیچ کنترل دیگه ای هم قبول نداره همین دیشب کلی گریه کرد بهش گفتم گریت تموم شد بیا بغلم دیگه نگاش نکردم بعد چند ثانیه اومد

تو این سن همه بچه هااینجورین پسرمنم همینه

سوال های مرتبط

مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۳ ماهگی
پارت ۱۹
ما بارها به فرزندانمان می گوییم که به ما اعتماد کنند و همه مسائل خود را با ما درمیان بگذارند ولی در عمل چنین اتفاقی نمی افتد.
متاسفانه نه تنها کودکان راز های خود را با والدین در میان نمیگذارند، مراقب اند والدینشان پی به رازهایشان نبرند.
مطمئنا یکی از دلایل آن این است که ما مهارت کافی در ارتباط برقرار کردن با کودکانمان را نداریم
-مامان بزرگ منظوری نداره..خیلی هم دوستت داره
-بابا که حرفی نزدن..تو اینقدر زودرنجی..

او به مرور زمان ترجیح میدهد که حرف هایش را با شما در میان نگذارد.
وقتی ما مسیر عصبی درک و تایید احساسات فرزندمان را در خود ایجاد کنیم با جملاتی مثل
یه زمین خوردن ساده که این همه ناله و شیون نداره
اخه یه بادکنک ترکیدن این همه گریه داره؟ مثل بچه ها نشستی داری گریه میکنی..یکی دیگه شو میخریم
اینطوری یاد میگیری چهارچشمی مراقب وسایلت باشی
خداحافظی خواهیم کرد.
تایید احساس کودک حاوی این‌ پیام است که ما تو را همین طور که هستی دوست داریم:
خیلی درد داشت مگه نه؟
تو اون بادکنک رو خیلی دوست داشتی...
اصلا فکرشم نمیکردی سینا دستکشتو پاره کنه...چه ناراحت کننده

میتوانیم به راحتی ارتباط عمیق تری با فرزندمان برقرار کنیم