پارت ۱۹
ما بارها به فرزندانمان می گوییم که به ما اعتماد کنند و همه مسائل خود را با ما درمیان بگذارند ولی در عمل چنین اتفاقی نمی افتد.
متاسفانه نه تنها کودکان راز های خود را با والدین در میان نمیگذارند، مراقب اند والدینشان پی به رازهایشان نبرند.
مطمئنا یکی از دلایل آن این است که ما مهارت کافی در ارتباط برقرار کردن با کودکانمان را نداریم
-مامان بزرگ منظوری نداره..خیلی هم دوستت داره
-بابا که حرفی نزدن..تو اینقدر زودرنجی..

او به مرور زمان ترجیح میدهد که حرف هایش را با شما در میان نگذارد.
وقتی ما مسیر عصبی درک و تایید احساسات فرزندمان را در خود ایجاد کنیم با جملاتی مثل
یه زمین خوردن ساده که این همه ناله و شیون نداره
اخه یه بادکنک ترکیدن این همه گریه داره؟ مثل بچه ها نشستی داری گریه میکنی..یکی دیگه شو میخریم
اینطوری یاد میگیری چهارچشمی مراقب وسایلت باشی
خداحافظی خواهیم کرد.
تایید احساس کودک حاوی این‌ پیام است که ما تو را همین طور که هستی دوست داریم:
خیلی درد داشت مگه نه؟
تو اون بادکنک رو خیلی دوست داشتی...
اصلا فکرشم نمیکردی سینا دستکشتو پاره کنه...چه ناراحت کننده

میتوانیم به راحتی ارتباط عمیق تری با فرزندمان برقرار کنیم

تصویر
۲ پاسخ

ممنونم

باید اول باتمام وجود باور کنیم اون بچه است

سوال های مرتبط

مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت نهم
چه چیزی باعث میشود در عمل نتوانیم احساس کودکمان را تایید کنیم؟
ما میترسیم احساس کودکمان را تایید کنیم.چون نگرانیم آن ها با تایید احساسشان پررو شوند و اوضاع بدتر شود.از این رو طبق ساده ترین راهی که به ذهنمان می رسد عمل میکنیم.روشی که دائما از کودکی تا همین حالا با ما برخورد شده است.اغلب ما با این روش ها بزرگ شده ایم.
مطمئنا هیج عجیب نیست که در همدلی و تایید احساس فرزندانمان مهارت نداشته باشیم و ناخواسته و بارها و بارها آن ها را به رگبار انکار و سرکوب و کنترل ببندیم.ما انتخاب میکنیم فرزندمان، طبق خواسته ما عمل کند.این راه حل، ساده و همچنین کم دردسرتر است.
متاسفانه ما غافلیم که این تصمیم ما چه نتایجی در پی خواهد داشت
ما غافلیم که با انتخاب روش کنترل از بیرون فرزندمان، چه فرصت مهمی را برای رشد مغز او از دست می دهیم.
ما میتوانیم با استفاده از رویدادهای ساده روزانه و تبدیل آن ها به فرصتی برای رشد کنترل گر درونی فرزندمان را فعال کنیم و با تحمل سختی کوتاه مدت، آسوده خاطری خود و فرزندمان را در دراز مدت تضمین کنیم.
برای رسیدن به این هدف باید صادقانه پذیرای احساسات فرزندانمان باشیم و آن ها را تایید کنیم.
چگونه؟
برای تایبد احساس فرزندمان باید با او هم دل شویم.
در دل فرزندم چه میگذرد؟
همدلی یعنی درک کردن آنچه دیگری در دل دارد و همدلی با کودکان به زبان ساده یعنی در هر ارتباطی با فرزندمان دو پیام را منتقل کنیم
درکت میکنم
درکنارت هستم
همدلی یک مهارت است پس اگر بلد نیستیم همدلی کنیم( که اغلب بلد نیستیم) جای نگرانی نیست چون با تمرین کافی میتوانیم.
همدلی یکی از موضوعاتی است که به شدت روی آن توهم دانش وجود دارد.یعنی اغلب افراد با اینکه بلد نیستند همدلی کنند، فکر میکنند بلدند.
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت سوم
وقتی ما با فرزندان خود درباره احساساتشان صحبت میکنیم و احساسات آن ها را به رسمیت میشناسیم یا هنگام صحبت کردن آن ها، با دقت کامل به آن ها گوش میدهیم، فرزندانی با هوش هیجانی بالا که میتوانند احساسات خود و دیگران را درک کنند، تربیت میکنیم.
وقتی فرزند ما با ترسی مواجه میشود ، نوع برخورد ما میتواند آن ترس را به تجربه ای گذرا تبدیل کند یا آن را به نوعی اضطراب ماندگار
ما میتوانیم با رفتار خود تجربه ی غذا خوردن را به یک فرایند شیرین و لذت بخش تبدیل کنیم یا با رفتارهای غلط خود و ایجاد تجربه هایی خاص، مغز او را شکل داده و از کودک خود یک بدغذای حرفه ای بسازیم.

یادمان باشد هر آنچه بر ما و فرزند ما میگذرد، رشد و تحول مغز هر دوی ما را تحت تاثیر عمیق قرار میدهد
ما میخواهیم کاملا آگاهانه، اتفافات روزمره ی فرزندانمان را به فرصتی برای رشد و شکل دهی مغزشان تبدیل کنیم.
با شکل دهی صحیح ،مغز فرزندمان درست کار میکند و این یعنی خوب تصمیم می گیرد، با مشکلات مواجه میشود و به دنبال راه حل مناسب می گردد.در ارتباط با خودش و دیگران به شیوه صحیحی برخورد میکند و این دقیقا همان کاری است که ما به عنوان پدر و مادر وظیفه داریم انجام دهیم.
یعنی کمک کنیم مغز فرزندمان به طور کملا هماهنگ کار کند.
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت هشتم
برای آنکه فررندمان رفتار درستی بروز دهد، باید احساس درست پیدا کند.
سوال اینجاست
چگونه فرزندم احساس درستی پیدا خواهد کرد؟
ما به عنوان پدر و مادر در مورد این مسئله چگونه میتوانیم بهترین عملکرد را داشته باشیم؟
کافی است احساس کودکمان را بپذیریم و تایید کنیم
کودک: این غذا رو دوست ندارم، حالم ازش به هم‌میخوره
مادر: درست حرف بزن، نعمت خداست

مادر : بیا این کلاه و کاپشن رو بپوش.بیرون سرده
کودک: من از گرما دارم میمیرم
مادر در حال پوشاندن کلاه و کاپشن به کودک: نه نه نه ..اصلا حرفشم نزن سرما میخوری
کودک : دلم نمیخواد مامان اگه تنم کنی درش میارم
مادر: همین که گفتم

کودک : مامان نریم خونه خاله.علی رضا منو اذیت میکنه، دوسش ندارم
مادر: شما که همدیگه رو خیلی دوست داشتین.میدونم این حرفارو از ته دلت نمیگی.حالا بریم یکم بازی کنی این حرفا یادت میره
کودک با ناله : نه یادم نمیره

کودک: حالم از مدرسه به هم میخوره
مادر : این چه حرفیه مدرسه خیلی خوبه آدمو با سواد میکنه

دقت کردید...ما همیشه به کودکمان القا میکنیم که اشتباه احساس میکنند و باید مثل ما احساس کنند.ما بارها به کودک خود گوشزد میکنیم که احساسش غلط است و باید به شیوه ما احساس کند
اما چه چیزی باعث میشود در عمل نتوانیم احساس کودکمان را تایید کنیم؟
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت ۱۷
۴- از انکار تا پذیرش و تایید
برای اینکه کودکانمان رفتار درستی داشته باشند و مغز خزنده شان رام شود لازم است احساس آن ها تایید شود
کمی عجیب و پیچیده به نظر میرسد! نه؟
گاهی احساس فرزندمان غلط است، چگونه آن را تایید کنیم؟
برای روشن تر شدن موضوع به بررسی چند مثال می پردازم
کودک : حالم از این غذا به هم میخوره
مادر: این حرفو نزن، نعمت خداست، خیلی هم خوشمزست
کودک : نه اصلا خوشمره نیست
کودک: از مامان جون متنفرم
مادر : این چه حرفیه..مامان جون خیلی مهربونه..میدونم از ته دلت نمیگی

کودک: من خیلی بدشانسم،معلممون خیلی بده خیلی تکلیف میگه
مادر: دو صفحه که زیاد نیست میخواد خوب درس یاد بگیرید( زاویه دید مادر کجا و زاویه دید کودک کجا..دفاع از معلم و اعلام نزاع به مغز خزنده کودک)

دقت کردید...تا کودکمان شروع به صحبت هایی میکنند که باب میل ما نیست، سریع این پیام را القا میکنیم که تو اشتباه احساس می کنی و باید مثل من احساس کنی.
فرزند ما با شنیدن این حرف ها چه احساسی دارد؟
برای اینکه کاملا درک کنیم بی اعتنایی کردن یا سرکوب و انکار احساس دیگران چه احساسی دارد ، خود را در موقعیت زیر تصور کنید
فرض کنید به حالت عصبانی وارد خانه شده اید و کیف خود را گوشه ای انداخته با عصبانیت میگویید:
عمرا پامو تو اون شرکت بذارم، فکر کرده نوکر گیر آورده، چندغاز حقوق میده، مثل چی از ما کار میکشه
ادامه در پارت بعد
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت ۲۲
تا اینجا مهارت همدلی رو گفتیم که اولین و اصلی ترین گام در ایجاد ارتباط لذت بخش با کودکان است.حالا نوبت پرداختن به مرحله دوم است
ما به دنبال راه هایی هستیم که بدون هیچ بی حرمتی و تحقیر و سرزنش بتوانیم ارتباط زیبایی با فرزندمان داشته باشیم.احساسی بر پایه احترام و محبت.
این مرحله ۱۶ تکه از یک جورچین هستند که با هم تکمیل میکنیم و در انتها از نتیجه شگفت زده خواهید شد
تکه اول:" آمادگی ایجاد کنید"
تصمیمات ناگهانی برای هیچ یک از ما خوشایند نیست.ما ترجیج می دهیم در جریان شرایطی که قرار است در آن قرار بگیریم باشیم
در حالیکه با دوستمان در کافی شاپ دنجی مشغول گپ زدن هستیم، اصلا خوشحال نخواهیم شد که همسرمان زنگ بزند و بگوید همین الان پاشو بیا.وقت رفتنه.هر چه قدر هم که همسرمان با محبت این حرف را بزند برای ما خیلی بهتر بود که در جریان تصمیم او قرار میگرفتیم.
کودکان نیز در شرایط گوناگون، خصوصا هنگامی که در حال لذت بردن از شرایطی هستند، تمایل دارند بدانند در اطراف آن ها چه اتفاقی قرار است بیفتد.
منظور از آمادگی، قرار دادن فرزندمان در جریان تصمیمی است که به او مربوط است
فرض کنید به پارک رفته اید، به جای تکرار مداوم میخوایم بریم، بسه دیگه و یا کشیدن و تهدید فرزندمان بهتر است بگوییم
" عزیزم، پنج دقیقه دیگه میریم" و بعد از چهار دقیقه بگوییم" عزیزم یک دقیقه مانده
به این ترتیب فرزند ما با دانستن آنچه قرار است اتفاق بیفتد آرامش بیشتری می یابد.
با ایجاد آمادگی قبلی، قاطعیت به خرج دهید و دقیقا بعد از پنج دقیقه دست فرزند خود را بگیرید و پارک را ترک کنید
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت پنجم
در این قسمت با آشنایی با مغز کودکان، احساس بهتری نسبت به رفتارهای ظاهرا غیرمعقول آن ها، خواهیم یافت و به عبارت بهتر، دنیای فرزندانمان را بهتر درک خواهیم کرد.
کودکان در ابتدای کودکی تا ۳ سالگی، تحت اختیار کامل مغز پایینی( مغز خزنده) خود هستند.به همین دلیل خیلی از مفاهیم مانند ارزش های اخلاقی را درک نمیکنند و تنها راه یادگیری آن ها تقلید است و دلیل آن این است که قسمت خزنده مغر ( بخش پایینی) هر ورودی را ثبت میکند.از طرفی خزنده جان اصلا حوصله فکر کردن ندارد.چون فکر کردن انرژی میسوزاند و این با هدف مغز خزنده که حفظ بقاست در تضاد است
به علاوه مغز خزنده مسئولیت اعمال حیاتی و غیر ارادی ما مانند تنفس، پلک زدن و ضربان قلب و.. را بر عهده دارد.
تا اینجای کار مسئله ای نیست و من به شخصه از او کمال تشکر را دارم.
اما مشکل از آنجا شروع میشود که بروز همه هیجانات نیز بر عهده این قسمت است.یعنی کودک با مجموعه کاملی از هیجانات پا به دنیا میگذارد در حالی که هیچ کنترل گری ندارد.چون مغر بالا که مسئولیت کنترل مغز خزنده عزیز را دارد در دست ساخت است.
یادگیری مهارت های فررند پروری کمک میکند بتوانیم راه ارتباطی خوبی بین مغز خزنده و مغز متفکر ایجاد کنیم.
تنها دوچیز میتواند پادشاهی مغز خزنده را تحت تاثیر قرار دهد و به هماهنگ کردن مغز کمک کند
۱-رشد مغز
۲-شکل دهی مغز که ارتباط مستقبم با ما والدین دارد.
در اینجا چهار مرحله وجود دارد
۱_از ورود ورودی های مخرب جلوگیری کنیم
۲_با توجه به ویژگی یادگیری با تقلید،در شرایط مختلف الگوی خوبی باشیم
۳_ در شرایط سیل هیجانی، به هیچ عنوان با مغز خزنده فرزندمان درگیر نشویم
۴_اتفاقات مختلف را به فرصتی برای رشد تبدیل کنیم
در پارت های بعدی راهکار ارائه خواهد شد
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت دوم
" مغز فرزندتان را به شکل دلخواه بیارایید"
اگر قرار باشد در یک جمله به سوال چگونه مغز شکل میگیرد ؟پاسخ دهم، خواهم گفت ورودی های مغز، آن را شکل میدهد
تمام ورودی های ذهن یعنی تمام آنچه می بینیم و می شنویم مانند انواع موسیقی ها و صداها، مهمانی هایی که شرکت میکنیم، کتاب هایی که میخوانیم، نوع برخورد دیگران با ما، روش تربیتی که دریافت میکنم و ارتباطی که با دیگران برقرار میکنیم عمیقا بر مغز ما تاثیر میگذارد
در واقع هر ورودی که خواسته یا ناخواسته وارد ذهن ما میشود مغز را شکل میدهد و درنتیجه عملکرد ما را به شدت تغییر میدهد.
به همین دلیل است که وقتی فرزندمان کارتن های خشن میبیند، به مرور زمان دچار رفتارهای پرخاشگرانه و اضطراب میشود.
نوع ورودی، تاثیر ویژه ای بر شکل گیری مغز دارد و تکرار میتواند این تاثیر را عمیق تر کند.
مغز هر نوع ورودی را بدون تحلیل و تشخیص ثبت میکند

همه این ها در کنار هم میتواند نقش والدین در شکل گیری مغز را روشن کند.
یعنی علاوه بر ساختار اولیه مغز که با تغذیه و خواب مناسب رشد میکند، برخورد و رفتار والدین در هر شرایطی تاثیر فراوانی بر شکل دهی مغز و در نتیجه شکل دهی شحصیت فرزندان دارد و میتواند آن ها را قوی و موفق یا ضعیف و شکست پذیر کند.
مامان پسرگلم مامان پسرگلم ۱۵ ماهگی
نقش" احترام" در نهادینه کردن شادی برای کودک

بعضی از والدین ممکن است کودک خود را دوست داشته باشند ولی به او احترام نگذارند. نکته مهمی که والدین باید به آن دقت کنند این است که دوست داشتن کودک کافی نیست، بلکه لازم است شما برای او احترام قائل باشید تا احساس امنیت و شادی را به وی هدیه کنید. احترام مانند دوست داشتن، هم از طریق بیان و هم از طریق عمل نشان داده میشود.

شما می‌توانید با گوش دادن فعال به حرفهای کودک، برقراری تماس چشمی، توجه به گفته‌ های کودک بدون آنکه برای اتمام سخنانش بی‌ صبری نشان دهید، کمک کردن به کودک در یافتن کلمات مناسب برای توضیح دادن و به زبان آوردن هیجاناتش و قطع نکردن حرفهای او، احترامتان را به وی نشان دهید.

شما همچنین می‌توانید با تشویق کاری که او انجام می‌دهد احترام خود را نسبت به او نشان دهید و شادش کنید، حتی اگر این کار کامل و بی‌نقص نباشد. در این‌ صورت او فرصت می‌یابد تا عقاید خود را بدون ترس از تمسخر و استهزا نمودن بیان کند. احترام به کودک اضطراب و تنش او را کاهش خواهد داد و منجر به خلق امنیت و شادی درونی در وی خواهد شد.
مامان ملوین و ملورا مامان ملوین و ملورا ۱ سالگی
. تمرین ۶ کلاس مادر و کودک
استفاده از خمیر نونوایی و وردنه
میتونید با ارد خودتون خمیر درست کنید که خیلی به دست نچسبه و بهش یاد بدید که با وردنه صافش کنه برای اینکه سر گرم تر بشن میتونید چنتا چی مثل کاغذ رنگی کش چهل گیس هم داخلش بریزید تا درش بیاره مامانا این تمرین ها حتما باید با حضور خودتون باشه نه که به عنوان سرگرمی بدید دستش حالا فایده این کار چیه
خمیر نونوایی به کودکان فرصت می‌دهد تا مهارت‌های حرکتی ظریف، هماهنگی بین چشم و دست و خلاقیت خود را تقویت کنند. وردنه نیز برای پهن کردن خمیر و ایجاد اشکال مختلف، به همراهی کودکان در فعالیت‌های هنری کمک می‌کند. 
تقویت مهارت‌های حرکتی ظریف:
کار با خمیر و وردنه به کودکان کمک می‌کند تا ماهیچه‌های کوچک دست خود را تقویت کنند و در انجام حرکات ظریف مانند گشتم، سوهان کردن و شکل دادن به خمیر، مهارت کسب کنند. 
هماهنگی بین چشم و دست:استفاده از خمیر و وردنه، نیازمند هماهنگی بین چشم و دست است، که به کودکان کمک می‌کند تا این مهارت را تقویت کنند. 
خلاقیت و تفکر خلاقانه:خمیر نونوایی یک ابزار عالی برای خلاقیت است و به کودکان فرصت می‌دهد تا اشکال مختلفی را با استفاده از خمیر ایجاد کنند، چه با دست و چه با استفاده از وردنه. 
تجربه حس لذت و آسودگی:بازی با خمیر و وردنه می‌تواند برای کودکان تجربه‌ای لذت‌بخش و آرامش‌بخش باشد. 
پشتیبانی از رشد شناختی:فرآیند بازی با خمیر و وردنه، به کودکان کمک می‌کند تا مفاهیم فضایی، اندازه و شکل را درک کنند و مهارت‌های تفکر خود را تقویت کنند. 
ایجاد حس اعتماد به نفس:موفقیت در ایجاد اشکال مختلف با خمیر و وردنه، به کودکان کمک می‌کند تا حس اعتماد به نفس و خودآگاهی را در خود تقویت کنند.
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت یازده
مادر در سناریوی دوم کودک را قضاوت نمیکند و برچسب ( چه قدر غر میزنی) به او نمیزند.
تبدیل واکنش مغز خزنده به رفتار آگاهانه نیاز به تمرین بسیار دارد.
از طرفی در واکنش های ما، مغز خزنده فرماندهی امور را در دست دارد و به هر نحوی دوست دارد برنده بازی باشد اما در رفتارهای آگاهانه ما به دنبال برد_ برد هستیم و بیشتر به این می اندیشیم که آیا گفتار یا طرز رفتار من، رابطه ام را با فرزندم محکم تر میکند یا به آن آسیب میزند؟
۱_ مکث و توجه به موسیقی درون
برای داشتن رفتارب آگاهانه،قبل از هر واکنشی نسبت به رفتار فرزند خود، لازم است لحظه ای مکث کنیم و به موسیقی درون خود توجه کنیم.
ببینیم آنچه میشنویم آرام بخش و دل نشین است یا وحشتناک و دلهره آور؟
اگر به هر دلیلی ناراحت، نگران یا عصبانی هستیم، موسیقی درونمان وحشتناک و دلهره آور است و اگر آرام هستیم موسیقی درونمان دل نشین
فرض کنید فرزند ۳ ساله شما حرف زشتی زده
اگر موسیقی درون دل نشین باشد و حال دلتان خوب باشد،آگاهانه عمل خواهید کرد و خود را به نشنیدن میزنید اما اگر حال حال دلتان خوب نباشد از کوره در خواهید رفت و به سرزنش یا تنبیه می پردازید
یک هفته تلویزیون ممنون
امروز عصر پارک بی پارک
امشب رستوران بی رستوران
یک رویداد مشترک اما دو برخورد متفاوت
وقتی موسیقی درون نازیباست بخش متفکر مغز ما تعطیل است و نمیتوانیم آگاهانه عمل کنیم و طبق عادات قدیمی فرزندمان را سرزنش یا تحقیر کرده و گدهی قوانین سفت و سختی اعمال خواهیم کرد
با موسیقی وحشتناک درون، چگونه میتوانیم با احساس کودک خود ارتباط برقرار کنیم و بدانیم نیاز او چیست؟ و میخواهد چه چیزی به ما بگوید؟
تنها راه تربیت فرزندان موفق آگاهانه عمل کردن است